موضوع: طنز ورزشي!
نمایش پست تنها
  #6  
قدیمی 07-20-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


اندر حکایت احمد رضا عابدزاده


آن در معانی,آن آیت دروازه بانی,آن دوستدار بازی والیبال,آن عاشق فیلم هانی بال,آن دارای دستکش عریض,آن دشمن میز بی پایه ,آن رقیب محمدالدعایه,آن صاحب شانس,آن جونده آدامس,آن دلباخته فوتبال وفوتبال زاده,احمد رضا از گنده دروازه بان های شیر بود با این همه خیلی پیر بود.

نقل است که روزی بر سبیل تفریح به تفریح گاه درکه شدی پس پسری بدیدی که مرغ عشقی در قفس گذاشتی و فال همی گرفتی پسر را ادعا چونین بود که مرغ وی بی همتا مرغی است در دیاردرکه.

پس احمد او را صدا بزدی و بر سبیل نصیحت وی را گفتی : (یا پسر! آدم را کمی تواضع وجنبه بد نباشی ! مرا چو نیک بنگری گنده عقابی بودم بس تیز چنگ در کل آسیای دور و نزدیک پس چونین هوار نکردم که چون تویی به خاطر جوجه مرغی در قفس بکنی! )

پس پسر فی الفور جیغ بزد از آن همه پنهان کاری و در سلک مقربانش شد !

روزی در جمع مریدان مریدی وی را گفت : (از چه بود که در آن سن بالا و در بازی با بلاد استرالیا آ« جور پشتک و وارو بزدی ؟)

احمد در پاسخ گفت : (خواستیم به مردم اقیانوسیه بفهمانیم که ژیمناستیک مادر همه ی ورزش هاست !!!).
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید