میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت ، میخواری و مستی ره و رسم دگری داشت ، پیمانه نمیداد به پیمان شکنان باز ، ساقی اگر از حالت مجلس خبری داشت .
میدونی اوج رفاقت کجاست ؟ با یاد رفیقی باشی که به یادت نیست ، من الان تو اوج رفاقتم .
میگند دیوانه هرچه از ماه دورتر بهتر ، قدیما گفتند دیوانه اگه ماهو ببینه دیوانه تر میشه ، اما من میگم اگه دیوانه ماهو نبینه میمیره ، میخای بمیرم ؟
__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !
|