
07-26-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: Tehran
نوشته ها: 4,838
سپاسها: : 1,717
2,520 سپاس در 663 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نابغه موسیقی جهان ولفگانگ آمادئو موتسارت چگونه مرد
نابغه موسیقی جهان ولفگانگ آمادئو موتسارت چگونه مرد
قتل یا عفونت استرپنوکوکی کدامیک ولفگانگ آمادئو موتسارت آهنگساز نابغه را کشت؟
بیش از دو قرن بوده است که موسیقی ولفگانگ آمادئو موتسارت جاودان مانده است . و همچنین نظریهپردازیها در مورد اینکه چه چیزی باعث مرگ ناگهانی او در ۳۵ سالگی در ۵ دسامبر ۱۷۹۱ شد؛ مطرح است ٱیا این آهنگساز نابغه اشرافی بوسیله رقیبی حسود مسموم شد؟ آیا او تصادقا خودش را با جیوهای برای درمان حمله سیفیلیس به کار میبرد مسموم کرد؟
بحث انگیز ترین موضوع زندگی موتسارت (جدا از نبوغ اسرار آمیزش) مرگ مرموز وی در اوج شکوفایی هنرش است. یک چنین مرگ سئوال برانگیزی برای چندین نسل از نویسندگان و مورخان متعصب و ملی گرایی چون آلمانیها کافی است تا طی چند دهه درباره این موضوع چندین کتاب و مقاله بنویسند .
در تاریخ ۱۴ اکتبر سال ۱۷۹۱ موتسارت در آخرین نامه اش به همسرش کنستانتز که در بادن اقامت داشت اظهار نمود که وی آهنگساز ایتالیایی آنتونیو سالی یری را همراه آوازه خوانش برای اجرای اپرای فلوت سحر آمیز دعوت نموده است و سالی یری استقبال ستایش امیزی از اپرا داشته است: “در سراسر قطعه از اورتور تا آوازهای کرال آخر، بارها گفت، براوو! براوو…”
کمتر از دو ماه بعد موتسارت از دنیا رفت. در طی هفته آخر زندگی وی برخی مطبوعات گزارشاتی مبنی بر تورم بدن وی به چاپ رساندند.
کم کم ظن افکار عمومی متوجه سالی یری شد؛ کسی که علی رغم بیان شادمانی اش نسبت به “فلوت سحر آمیز” یک دهه رغیب سر سخت موتسارت در وین بود. طی سالهای قبل از فوت شدن سالی یری در ۱۸۲۵، شایعاتی مجددا” منتشر شد که با استناد به اعتراف گناه توسط خود سالی یری و اظهار ندامت وی در دوران بیماری اش و نیز تلاش وی برای خودکشی، نظرها را به خود جلب کرد.
موتسارت حتی نام سمی که وی را با او مسموم کرده اند را به وضوح می دانسته است: “aqua toffana”. این سم که ماده موثر آن ارسنیک میباشد، برای اولین بار در قرن ۱۶ در ایتالیا توسط زنی به نام toffana عرضه شد که با شیوع زیادی از مرگ ناگهانی همراه بود.
یکی از مهمترین منابع قابل استفاده درباره بیماری نهائی موتسارت، اظهارات خواهر کنستانتز، سوفی در سال ۱۸۲۵ می باشد که بنا به درخواست یک شرح حال نویس بیان شده اند. اکثر علایمی را که مورخان طب شناس بدان پرداخته اند را با استناد به گفته های سوفی بررسی میکنیم:
تورم شدید تن وی که حرکت در رخت خواب را برایش دشوار می کرد. گفته وی مبنی بر احساس “طعم مرگ” روی زبانش و تب بالای آهنگساز.
مناظرات طبی و تاریخی در مورد درگذشت نا بهنگام موتسارت در آلمان و سایر کشورها هنوز ادامه دارد و اینک آسیوشیتدپرس در مقاله ای عنوان می کند که پژوهشگران بررسی سوابق مرگ در وین در حین ماههای حدود مرگ موتسارت در نوامبر و دسامبر ۱۷۹۱ و ژانویه ۱۷۹۲، و مقایسه علل مرگ در سالهای قبل و بعد پرداختند.
دکتر ریچارد زگرس از دانشگاه در آمستردام، یکی از نویسندگان تحقیق گفت “ما متوجه شدیم که در زمان موتسارت در افراد فوت شده،همه گیری مختصری رخ داده شده که شامل ورم (ادم) بدن بوده است. و این علامت شاخص نهایی بیمار موتسارت هم بوده است.”
زگرس گفت جهشی در میزان مرگ و میرهای وابسته به ورم در میان مردان جوانتر در وین در زمان مرگ موتسارت در مقایسه با سایر سالهای مورد مطالعه رخ داده است، که بیانگر یک همهگیری جزئی بیماری با باکتری استرپتوکوکی است.
علت این مرگ در دفتر ثبت رسمی متوفیات در وین “تب و دانههای پوستی” اعلام شده است، هر چند که در زمان موتسارت فکر میکردند که اینها تنها علائمی صرف هستند و بیماری واقعی به حساب نمیآیند.
نامههای باقیمانده و آثار خلاقه باقی مانده از او بیانگر آن است که او در ماههای پیش از مرگش از یک بیماری مزمن رنج میبرده است. بسیاری از شرح حالهای موتسارت حاکی از آن است که او پیش از مرکزش مدت زیادی بستری نشده است. او دچار تورم شدیدی بود که خواهرش سه دهه بعد به یاد میآورد که او نمیتوانست در تختخواب بچرخد.
دیگرانی که شاهد روزهای پایانی موتسارت بودهاند، نیز به این تورم و همچنین درد پشت، کسالت و دانههای پوستی- اشاره کردهاند که بیانگر آن است که موتسارت احتمال در نتیجه بیماری کلیوی به دنبال عفونت استرپتوکوکی درگذشته است.
دکتر ویلیام شافنر،متخصص بیماریهای عفونی در مرکز پزشکی دانشگاه وندربیلت که در این بررسی دخالت نداشت، در مورد نتایج آن گفت:” این یافتههای قطعی نیست، اما به هر حال ارزش فکر کردن دارد.”
به نظر او غیرمنطقی نیست که بر اساس این اطلاعات موتسارت به علت عوارض باکتری استرپتوک درگذشته باشد، اما دادههای در دست این پژوهشگران برای نتیجهگیری قطعی کافی نیست.”
او گفت: “عفونتهای وخیم استرپتوکوکی بسیار شایعتر از حالا بودند،و در واقع به عوارض وخیمی منجر میشدند.”
** ولفگانگ آمادئوس موتسارت
ولفگانگ آمادئوس موتسارت در سال ۱۷۵۶ در شهر سالزبورگ اتریش متولد شد و در دوران کوتاه عمرش فعالیتهای بسیاری در زمینه موسیقی به عمل آورد و در همین رابطه همراه پدر و خواهرش به مسافرتهای فراوانی دست زد.
پدر این نابغه موسیقی که خود از آهنگسازان آن زمان بود، استعداد خارق العاده فرزندش را کشف کرده، به طوریکه موتسارت در پنج سالگی شروع به تصنیف آهنگ کرد و از همین دوران بود که پدرش او همراه خود به شهرهای مختلف جهان مانند وین، مونیخ، فرانکفورت و بسیاری دیگر از مناطق اروپا برد.
موتسارت در کنسرتهای فراوانی به همراه خواهرش شرکت کرد و با زدن ویولون او را در نواختن پیانو همراهی می کرد. او به علت مسافرتهای پیاپی و کار ممتد غالب اوقات دچار بیماری و خستگی ناشی از سفر بود،اما در همین زمان شاهکارهای بسیاری خلق کرد که شامل: ۲۵ کوارتت برای سازهای زهی، ۴۰ سونات برای پیانو، ۲۵ کنسرت برای پیانو، ۴۹ سمفونی و تعدادی اپرا و آهنگهای مختلف دیگر مانند عروسی فیگارو و نی لبک سحر آمیز نام برد.
موتسارت در ۱۲ سالگی و زمان بازگشت به وین ولین اپرابوفای خود را به نام دختر ساده تصنیف کرد و در ۱۴ سالگی اپرای معروفش را تحت عنوان مهرداد پادشاه پونتو در کشور ایتالیا مورد اجرا گذارد که با استقبال بی نظیری روبرو شد.
او در سال ۱۷۸۲ ازدواج کرد و بعد مدتی کار و فعالیت نیرویش به پایان رسید(در اثر بیماری) به طوریکه نتوانست رکویم خود را که تصنیف کرده بود و برای اجرای آن خوانندگانی را که دعوت کرده بود، به اتمام رساند و فردای آن روز در سال ۱۷۹۱ در سن ۳۵ سالگی زندگی را وداع گفت
__________________
and the roads becomes my bride
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|