
07-28-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آب زیر كاه به كسانی اطلاق می شود كه زندگی و حشر و نشر اجتماعی خود را بر پایه مكر و عذر و حیله بنا نهند و با صورت «حق به جانب» ولی سیرتی نامحمود در مقام انجام مقاصد شوم خود برآیند. این گونه افراد را مكار و دغلباز نیز می گویند و ضرر خطر آنها از دشمن بیشتر است. زیرا دشمن با چهره و حربه دشمنی به میدان می آید، در حالی كه این طبقه در لباس دوستی و خیرخواهی خیانت می كنند.
اكنون باید دید در این عبارت مثلی، آبی كه در زیر كاه باشد چگونه ممكن است منشأ زیان و ضرر شود.
آب زیر كاه از ابتكارات قبایل و جوامعی بود كه به علت ضعف و ناتوانی جز از طریق مكر و حیله یارای مبارزه و مقابله با دشمن را نداشته اند. به همین جهت برای آنكه بتوانند حریف قوی پنجه را مغلوب و منكوب نمایند، در مسیر او باتلاقی پر از آب حفر می كردند و روی آب را با كاه و كلش طوری می پوشانیدند كه هیچ عابری تصور نمی كرد «آب زیر كاهی» ممكن است در آن مسیر و معبر وجود داشته باشد. باید دانست كه ایجاد این گونه باتلاقهای آب زیر كاه صرفاً در حول و حوش قریه ها و قصبات مناطق زراعی امكان پذیر بود، تا برای عابران وجود كاه و كلش موجب توّهم و سوءظن نشود و دشمن با خیال راحت و بدون دغدغه خاطر و سرمست از باده غرور و قدرت در آن گذرگاه مستور از كاه و كلش گام بر می داشت ون در درون آب زیر كاه غرقه می شد.
آب زیر كاه در قرون و اعصار قدیمه جزء حیله های جنگی بود و سپاهیان متخاصم را از این رهگذر غافلگیر و منكوب می كردند.
البته این حیله جنگی در مناطق باتلاقی و نقاطی كه شالیزاری داشت - مانند گیلان و مازندران - بیشتر معمول و متداول بود تا همان طوری كه گفته شد، موجب سوءظن دشمن نگردد. طریقه اش این بود كه در مسیر قشون مهاجم باتلاقهای پراكنده و متعدد و كم عرض حفر می كردند و روی باتلاقها را با كاه و كلشن می پوشانیدند. بدیهی است عبور از این مناطق موجب می شد كه قسمت مقدم مهاجمین یعنی پیشتازان و سواركاران در باتلاقهای سرپوشیده فرو روند و پیشروی آنها دچار كندی شود تا برای مدافعان فرصت و امكان آمادگی و تجهیز سپاه فراهم آید. فی المثل اسپهبد فرخان بزرگ، فرزند دابویه، معاصر عبدالملك مروان، كه بعد از پدر بر مسند حكومت طبرستان نشست و از گیلان تا نیشابور را در حیطه تصرف آورده بود؛ برای جلوگیری از عصیان و سركشی دیلمی ها و سایر طاغیان و سركشان: «از آمل تا دیلمستان چنان به اصطلخ (گویش مازندرانی به معنی استخر) و خندق و مثل هذا استوار گردانید كه جز پیاده را عبور ممكن نبودی».
منابع:
لغت نامه دهخدا
كتاب چهارمقاله نظامی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|