
07-29-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
زندگی نامه ی ماموستا فیدایی
كه مردم شين و گريانت به من چي؟
كه گوڵ چوو، ئاوي بارانت به من چي؟
له سه ر ته رمي مني عاشق به قوربان
ئيتر زولفي په رێشانت به من چي؟
له هۆده ي ماته م و غه مدا كه سووتاوم
سه فايي باغ و هه يوانت به من چي؟
كه هێلانه ي شه هێني دڵ خرا بوو
قهدي سه روي گوڵستانت به من چي؟
به پاييز پووشي ويشكي ته ن كه فه وتا
به هاري لێوي خه ندانت به من چي؟
كه مانگي به ختي من رووي نا له كه سري
تريشكه ي رۆژي كوڵمانت به من چي؟
به كاسي غه م دڵم شێواو و كاسه
شه ڕابي سافي فينجانت به من چي؟
كه تووشي له شكري ده رد و خه فه ت بووم
ده وايي ده رد و ده رمانت به من چي؟
كه په يدا بوو شه وي تاريكي دووريت
ده سي مووسايي عيمڕانت به من چي؟
له شم گه ر كه وته مه يداني نه بووني
له وه دا باسي لوقمانت به من چي؟
كه بڕوا نووري بينايي له چاوم
جواني ره نگي باغانت به من چي؟
له نێو چاڵي غه مي تۆد ا كه گيرام
جواني ده شت و كێوانت به من چي؟
«فيدايي» گه ر نه ما ، بۆ ته عزيه ي
ئه وده م و لێوي غه زه لخوانت به من چي؟
ملا كريم پسر اسماعيل و آمان خانم ميباشدكه اصل و نسب پدرش به طايفة «بامه ڕه» ومادرش به طايفة «جاف» ميرسد. سال (۱۳۴۸ه ق ۱۳۰۷ش) در روستاي «سي سێر» يكي ازروستاهاي منطقة سردشت چشم به جهان گشود. استاد فدايي با خانوادة پدريش به روستاي «كاني ره ش» يكي از روستاهاي «گه وركايه تي» مهاباد كوچ ميكنند. در اين روستا بدليل بوجود آمدن اختلاف با صاحب زمين مجبور به اسباب كشي ميشوند. استاد فدايي در اين روستا نزد «ملا عبدالله خنداني» قرآن را فرامي گيرد. سپس كتابهاي (جرم بخش، اسماعيل نامه، ناگهان، عقيده و باب اول گلستان سعدي) را نزد ملا عبدالله ميخواند. سپس بدليل اختلاف با يكي ازخانوادههاي روستا و براي جلوگيري از تشديد اختلاف بار ديگر مجبور به كوچ شدند، اين بار به موطن اصلي خود روستاي «سي سێر» برگشتند.
در روستاي «سي سێر» نزد مدرس حجره «ملا سيد حسين حسيني» رفته و كتاب گلستان سعدي را تمام كرد. آنگاه خواندن درس علمي و عربي را نزد استاد آغازنمود.
ايشان كتابهاي «تصريف زنجاني» و «عوامل» و «انموضج» را تمام كرد.
اماهنوز كتاب «انموضج» را تمام نكرده بود كه پدر بزرگوار ايشان دار فاني را وداع فرمودند و كريم و برادرش (قادر) و مادر و تنها خواهرش (عايشه) را در اين دنياي وانفسا تنها گذاشتند.
ولي استاد فدايي با عنايت به علاقة وافري كه به فراگيري داشت، دست ازتحصيل علم برنداشت و كتابهاي «اظهار» و «تصريف ملا علي» و «وضع و استعارة جامي» را تمام كرد و آنگاه خواندن كتاب «سيوط» را شروع كرد ولي هميشه آرزوداشت براي فراگيري بيشتر از روستاي «سي سێر» به جاهاي ديگري برود. براي همين منظور به روستاي «سيوچ» يكي از روستاهاي شهرستان بانه ميرود و در آنجانزد «ملا ابراهيم» «سيوط» را تمام كرد. در جريان آتش سوزي شهرستان بانه و هرج ومرج روستاهاي دور و بر به دليل آمدن «محمد رشيد خان» به بانه، ناچار به بازگشت به روستاي «سي سێر» شد و نزد «ملا عبدالرحمن سي سێري» اكثر كتابهاي علمي راتمام كرد.
آنگاه به روستاي «هند آباد» يكي از روستاهاي «كه ڵۆي» سردشت ميرود ومدتي در خدمت «ملا حسن حزيني» مانده و سپس نزد «قاضي علي» در سردشت ميرود و مدت ۶ ماه نزد ايشان تلميذي ميكند.
بار ديگر استاد فدايي براي افزايش علم و دانش خود روش حركت و تجربه راسر لوحة كار خود قرار ميدهد. اين بار راه روستاي «تورجان» يكي از روستاي مكريان را در مينوردد و نزد «ملا عبدالله محمدي سوتويي »كتاب «گه له نبه وي برهان» را تمام كرد.
در همانموقع چون حجره «نمه شير» از روستاي اطراف بانه، تقريباً خالي شده بود، نزد مدرس حجره «ملا احمد حيدري» ميرود و كتابهاي «جمع الجوامع»
و«تشريح» و «رساله حساب و تذهيب» را نزد ايشان ميخواند. و در همانجا اجازة «افتا» و ارشاد را گرفته و در سال (۱۳۷۳ ه ق ـ ۱۳۳۲ ش) يعني در سن ۲۵ سالگي بصورت رسمي كارنامة افتا را از دست «ملا احمد حيدري» ميگيرد و به موطن خودروستاي «سي سێر» برگشتم و از انجا به روستاي «نستان» كه در همسايگي زادگاهش بود، ميرود و مدت ۵ سال در اين روستا پيشنماز و مدرس روستاي «نستان» بوده است.
آنگاه براي آخرين بار اسباب كشي ميكند و به روستاي «كاولان عليا» كه درست وسط جاده سردشت ـ مهاباد ميباشد، ميرود. اسباب اين بزرگوار كلاً كتابهاي ايشان بودند و لاغير اين بزرگوار تا آخر عمر خود در اين روستا ماند و مشغول تدريس، تحقيق، كارهاي ادبي و... شد.
استاد فدايي بعد از يكسال تحمل رنج ناشي از سرطان ريه، ساعت ۱۱:۳۰ شب پنج شنبه پنجم فروردين ماه سال ۱۳۷۲ شمسي، شب عيد سعيد فطر (رمضان) سال ۱۳۷۲ شمسي چشم از جهان فرو بست. مقبرة اين اديب و استاد عالي مقام درروستاي «كاولان عليا» ميباشد.
اين بزرگوار مدت ۳۰ سال در روستاي «كاولان عليا» ماندگار شده و در آنجاازدواج نموده است كه حاصل اين ازدواج ۴ پسر و ۲ دختر ميباشد. از اين عزيز آثارگرانقيمت زيادي مانده و متأسفانه به اعتراف خودش بسياري از آنها در طول زندگيش از بين رفتهاند از جمله ۳۰۰ شعر كه ايشان روي آن كار كرده و بدلايلي نابود شدهاند.
حاصل عمر ادبی استاد،موارد زیر هستند که هر یک در چند سطر تا اندازه ای معرفی می شوند و نمونه ای از اشعار آورده می شوند:
۱ ـ لاس و خزال: يك داستان فلكولوري كردي است در ۳ دفتر و ۴۷۵۰ بيت شعر سروده شده است.برای آشنایی بیشترخواننده گان این داستان چند سطری را از صفحات ۳۲تا۳۵«خاطرات یک مترجم» اثر استاد بزرگوار جناب محمد قاضی عیناً نقل می کنیم:
یک وقت مرحوم دکتر جواد قاضی ضمن یادی از ماجراهای جوانی و تاسف و حسرت بر آن روزگاران خوش زندگانی چنین نقل کرد:روزی که با مرحوم اسکارمان و راوی مشهور و خوش آوازی به نام میرزا اسکندر در بیشه سبز و خرمی در کنار رودخانه ی مهاباد گرد هم نشسته بودیم و یادداشت های مربوط به بیت«لاس و خه زال» را تلفیق و تدوین می کردیم،میرزا اسکندر گاه گاه تکه های زیبایی از آغاز داستان لاس و خه زال و از گفت و گوی عاشق و معشوق را با آن صدای گرم و دلنشین خود زمزمه می کرد.
ان روز داستان بسته شدن نطفه لاس بر پشت شیر را که بی اغراق یکی از شاهکارهای حساس ادبیات جهان است به آهنگ «حه یران» خواند و سپس چند بیتی ازگفت و گوهای عاشقانه بین لاس و خزال را به همان آهنگ ادا کرد.خوش صدایی راوی و زیبایی شعرها در آن حال خوش فراغ بال و صفای آب و هوا و دلنشینی منظره بیشه و رودخانه چنان درآن غربی آشنا با روح شرقی کارگر افتاد که بی اختیار از جا بر جست و شروع به پایکوبی و دست افشانی کرد و سوگند خورد که زیباتر و نغزتز از این حماسه عشقی را در آثار هیچیک از بزرگان ادب اروپا ، از دانته گرفته تا شکسپیر و گوته و غیره ندیده است...
استاد فدایی بعد از ده سال تمام پیگیری چند و چون این داستان زیبا و ارزشمند،در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف (آهنگ مشهور ای نام تو بهترین سر آغاز)در بیش از ۴۷۵۰بیت به شعر کردی سروده اند،که در نوع خود کم نظیر است.نیایش سرآغاز داستان یکی از زیباترین و شیواترین نیایشهای شعر کردی است.نظر با اینکه در منابع ذکر شده در اول مقاله مقداری از آن نیایش ها را آورده ام در اینجا از تکرار آنها خودداری میکنم.در قسمتی از شروع داستان می فرماید:
پیری له چیایی کورده واری
گه و هه ر له ده م و وته ی ده باری
دور دانه یی باوی لاسه ، پسپور
ئاوایی وه ده ر ده نا له قاپور
سی گه وره له خاگی باله کابون
هه ر سیک له یه ک ره گه و برا بون
یه ک نیوی ده بردرا به میر صوفی
نه یبو له پلینگ ترس و خوفی...
۲ـ تاريخ زندگينامة فدايي:
سرگذشت استاد فدايي از دورة طفوليت تا سال ۱۳۵۷ شمسي ميباشد كه در قالب ۱۰۰۰ بيت شعر آمده است. در آغاز کتاب،پس از یک نیایش دلنشین میگوید:
۳ـ دمدم نامه:
كه داستان تاريخي قلعه دمدم جنگ بين امير خان برادوست ولشكريان شاه عباس صفوي در بيشتر ۷۰۰۰ بيت شعر سروده است. كه توسط استادگرامي جناب آقاي سيد محمد صمدي با مقدمه و تصحيح اين بزرگوار به چاپ رسيده است.
۴ ـ كليات فدايي: مجموعه اشعار (غزليات به ترتيب حروف الفبا در حرف آخرتا قافيه) تخميس، بهاريه، ملمح و... به زبانهاي فارسي و كردي. اين ديوان شامل ۴۰۰۰ بيت شعر ميباشد.
ملمعی از سعدی و فدایی
روحمي بكه به حالم ئه ي شوخي كورده واري
كز بلبلان برآمد فرياد بي قراري
جه رگم برا به تيرت ئه و كاره كه ي ره وايه؟
مرهم به دست ومارا مجروح مي گذاری
گه رتوله كوري عاشق دابي ده بن هه مووگه ش
چون بر شكوفه بارد باران نو بهاري
عه ترت له باغه لي دا يا بوني ميخه كانه؟
يا مشك در گريبان بنماي تاچه داري؟
گول غونچه كه ي وه كووتون گه رچي هه مووجوانن
تو در ميان گلها ، چون گل ميان خاري
مردم به داوي زولف وتيري موژه ي خه ده نگت
ان ميكشد به زورم اين ميكشد به زاري
پرچت كه مه ندي ملمه پيم وايه من كه مردن
دربند خوبرويان خوشتر كه رستگاري
به زماني چه ور وشيرن گيان و دلت ستاندم
چون مهر سخت كردم سست آمدي به ياري
ماچم نه كرد ليوت داخم گرانه چه بكم ؟
کاين عمر صرف كردم اندر اميدواري
روويي جوانه عابيد ، قيبله ي دلي من و تو
باطل بود كه صورت بر قبله مي نگاري
چاره ي غه مي فيدايي ماچي له رووي ياره
درمان درد سعدي با دوست سازگاري
شه ویکی عاجز و په رت و وه ره ز بووم
وه کوو بولبول گرفتاری قه فه ز بووم
غه می زورم هه بوو بی شک له سه رشان
په شیو و دل بریندار و په ریشان
له ده ریایی غه می دلدار بوم
هه بو نا له م له بو عومری له ده س چووم
هنگامی که غرق این خیالات بوده ،ناگاه دلدار وارد اتاقش می شود و:
که په یدا بوو سلاوی لیده کردم
به ئاوازی دل و دینی بردم
به چینی چه تری پرچینی کراسی
منی دانا له سه ر جیگا به کاسی
له چاوم ئاوی فرمیسک ده باری
به یارم کوت به گریان و به زاری...
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|