نمایش پست تنها
  #1131  
قدیمی 07-30-2010
273 آواتار ها
273 273 آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: اصفهان
نوشته ها: 418
سپاسها: : 0

12 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اي عاشقان اي عاشقان امروز ماييم و شما
افتاده در غرقابه‌اي تا خود که داند آشنا

مرغان آبي را چه غم تا غم خورد مرغ هوا
گر سيل عالم پر شود هر موج چون اشتر شود


زان سان که ماهي را بود دريا و طوفان جان فزا
ما رخ ز شکر افروخته با موج و بحر آموخته


اي موسي عمران بيا بر آب دريا زن عصا
اي شيخ ما را فوطه ده وي آب ما را غوطه ده


سوداي آن ساقي مرا باقي همه آن شما
اين باد اندر هر سري سوداي ديگر مي‌پزد


امروز مي در مي‌دهد تا برکند از ما قبا
ديروز مستان را به ره بربود آن ساقي کله


خوش خوش کشانم مي‌بري آخر نگويي تا کجا
اي رشک ماه و مشتري با ما و پنهان چون پري


خواهي سوي مستيم کش خواهي ببر سوي فنا
هر جا روي تو با مني اي هر دو چشم و روشني


هر دم تجلي مي‌رسد برمي‌شکافد کوه را
عالم چو کوه طور دان ما همچو موسي طالبان


يک پاره گوهر مي‌شود يک پاره لعل و کهربا
يک پاره اخضر مي‌شود يک پاره عبهر مي‌شود


اي که چه باد خورده‌اي ما مست گشتيم از صدا
اي طالب ديدار او بنگر در اين کهسار او


گر برده‌ايم انگور تو تو برده‌اي انبان ما
اي باغبان اي باغبان در ما چه درپيچيده‌اي
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید