
08-07-2010
|
 |
کاربر فعال  
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9
155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
امير ليوان چاي را با دو خرما خورد و رفت نمازش را خواند. شبنم فقط همين دعاي آخر امير را سر نماز شنيد:
- خدايا! به حق اين ماه رمضون كمك كن روسياه نشم پيش اتابك!
از فردا امير و شبنم كارشان شد اينكه چطور حداقل شش تومان اتابك را جور كنند، شبنم نيازمندي روزنامهها را ميگرفت و به همه آنهايي كه وام براي فروش داشتند زنگ ميزد، وام شش ميليوني را دو ميليون ميفروختند، ضامن كارمند رسمي ميخواستند، يكجورهايي كلاه برداري شيك از آدمهايي بود كه گير افتاده بودند. امير رضا هم همه بانكها را زير پا گذاشت، اما يا وام نميدادند، يا بهرهها سنگين بود، يا اينكه پول پيش ميخواستند كه حساب باز كند و بعد از چند ماه وام را بدهند يا به قول خودشان اعتبار تمام شده بود! اما نه امير پولي داشت كه بخواباند توي حساب و نه اينكه ميشد تا چند ماه ديگر صبر كرد چون ممكن بود در اين فاصله باز هم چكهاي بيشتري از اتابك برگشت بخورد و كارش بكشد به زندان.
- ميگم بيا قرارداد خونه رو باطل كنيم، شش تومان اتابك رو بديم بريم يه جاي ارزونتر بشينيم.
- آخه قربونت برم با اين پيشنهاداتت! كجا ميشه با 7 ميليون پيش و ماهي 90 تومن خونه گير آورد، ديگه با اين پولا قبر هم نميدن به آدم چه برسه به خونه!
اين پيشنهاد شبنم هم رد شد، چهار روز نا اميدكننده را گذراندند، سحريها و افطارهايشان را با اين غصه پشت سر ميگذاشتند، شبنم گفت:
- به جون امير! نذر كردم اگه اين مشكل حل بشه سي روز، روزه بگيرم.
امير از حرف شبنم خجالت كشيد، يكجورهايي خودش را سرزنش ميكرد كه اگر وضع مالياش خوب بود حالا نه فقط مديون دوستش نبود بلكه ميتوانست به او هم كمك كند.
- والا چي بگم شبنم! به اين ماه مبارك قسم تو عمرم اين همه رو نينداخته بودم، با اين زبون روزه به كس و ناكس رو انداختم واسه چند ميليون ولي انگار همه ديگه بو ميكشن، تا ميرم طرف كسي و ميگم سلام عليك، حال شما؟ انگار ميفهمه پول ميخوام، فوري ميگه، اي بابا با اين گروني و حقوقا حالي ميمونه واسه آدم؟ اجارهام عقب افتاده، شهريه بچهام رو ندادم، ميخوام خونهام رو عوض كنم، صابخونه جوابم كرده و هزار تا از اين حرفا، يعني بعضي اوقات جوري ميشه كه آدم دلش ميخواد يه چيزي هم بهشون بده!
- به بابات گفتي؟
- نه! آخه چي بهش بگم؟ از يه آدمي كه چندماهه بازنشسته شده چه انتظاري ميشه داشت؟! امروز زنگ زد بهم، سراغ اتابك رو گرفت، بعد فهميدم تو مسجد محل، باباش رو ديده و با هم حرف زدن سر گرفتاري اتابك، بابا ميدونه كه ما خيلي با هم عياقيم ولي نگفتم بهش كه از اتابك پول گرفتم واسه رهن خونه. امروز خيلي ناراحت بود، بهم ميگفت بايد يه كاري واسهاش بكنيم.
چند روز بعد...
باورش مشكل است، اما واقعيت دارد، شبنم سه سال پيش در يكي از بانكهاي كشور، حساب قرضالحسنه باز كرده بود، او مبلغ صد هزار تومان حساب باز كرده بود و درصدي طي اين سه سال به آن اضافه شده بود، زماني كه از بانك به تلفن همراهش زنگ زدند و گفتند چند ميليون برنده شدي، شبنم پس از گذاشتن گوشي تلفن لحظاتي بيهوش شده بود و در همان بيهوشي فكر كرد كه خدا چقدر زود حاجتش را به او داده است. شبنم و اميررضا پس از گذشت چند سال از اين اتفاق، هيچگاه آن ماه رمضان به يادماندني را از ياد نميبرند...
<!--[if !vml]--><!--[endif]-->
13 ميليارد تومان هزينه سالانه آسايشگاه کهريزک
به مناسبت هفته بهزيستي جشن بزرگي در آسايشگاه سالمندان و معلولان كهريزك برگزار شد. اين مراسم كه به قصد پخش از شبكه سيما ضبط ميشد دو سخنران داشت و برگزاركنندگان آن بيشتر با برنامههايي همچون تئاتر طنز، تقليد صدا و شعبدهبازي در صدد ايجاد فضايي مفرح و شاد در ميان مددجويان و مادران و پدراني كه پشت لبخندشان هزاران سخن ناگفته داشتند بودند.
در ابتداي اين مراسم صوفينژاد مديرعامل آسايشگاه سالمندان و معلولان كهريزك با بيان اينكه اين آسايشگاه 38 سال قبل به همت دكتر حكيم زاده رئيس وقت بيمارستان فيروزآبادي شهرري ايجاد شد گفت: آسايشگاه كهريزك 38 سال قبل با سه اتاق و فضايي مخروبه همراه با 6 مددجو كار خود را آغاز كرد و امروز اين مجموعه به وسعت 180 هزار مترمربع زيربنا، بيش از يكهزار و 850 مددجو را زير پوشش خود قرار داده است.
وي افزود: آسايشگاه كهريزك با 861 پرسنل و 100 پزشك متخصص، 900 سالمند و 100 بيمار مبتلا به MS را تحت پوشش خود قرار داده است.
صوفينژاد با اشاره به اينكه هزينه سالانه آسايشگاه حدود 13 ميليارد تومان است، گفت: يك ميليارد و 800 ميليون تومان بودجه آسايشگاه توسط سازمان بهزيستي و بيش از 90 درصد آن را خيرين تامين ميكنند در حالي كه هزينه نگهداري از هر مددجو در آسايشگاه كهريزك ماهيانه 700 هزار تومان است.
وي با بيان اينكه بيش از دو هزار بانوي نيكوكار سالانه كمكهاي مادي و معنوي خود را به آسايشگاه هديه ميكنند، گفت: در ميان خيرين، پزشكان، سرمايهداران، مديران و چهرههاي ماندگاري هستند كه بدون جلب توجه و ديده شدن در طول هفته به آسايشگاه آمده و به مددجويان كمك ميكنند.
مديرعامل آسايشگاه كهريزك اظهار داشت: مددجويان اين آسايشگاه از تمام نقاط ايران پذيرش شدهاند و فضاي آسايشگاه، سلامت و قداست مادران و پدران سالمند و معلول موجب شده تا اين مكان به عنوان يك مكان مقدس در ذهن و جان ايرانيان حك شود.
وي افزود: ماه محرم دستههاي سينه زني و زنجيرزني و در ماه رمضان و اعياد مذهبي خيل كثيري از ايرانيان از داخل و خارج از كشور به اين آسايشگاه ميآيند و هر ساله در عيد قربان بيش از دو هزار گوسفند قرباني ميكنند.
صوفينژاد از خيرين درخواست كرد تا حمايتهاي خود را براي ساخت بزرگترين و مجهزترين مكان قرنطينه در فضاي آسايشگاه كهريزك براي اسكان سالمندان در هفته اول اقامت دريغ نكنند.
در اين مراسم هنرمنداني هم حضور داشتند آقاي ايراني تقليد صدا كرد، شهرياري مجري بود و عبدلي و آميرزا هم اجراي نقش كردند. شهرياري در اين مراسم ضمن تقدير از مجله خانوادهسبز كه هميشه در برنامههاي خيرخواهانه حاضر است مسابقه آوازي را با حضور مددجويان كهريزك برگزاركرد. 100 نفري روي صحنه حاضر شدند. يكي با ويلچر آمد و ديگري عصا بدست. آوازها از ته دل بود. سالمندي شعر از جواني خواند و روشندلي شعر از آفتاب و چند نفري هم ترانه خواندند. در پايان 30 سكه بهار آزادي در اين مراسم به بهانه مسابقه و قرعهكشي توزيع شد.
جالب اينجا بود كه در اين مراسم هيچكس خسته نميشد. هنرمندان و شعبدهبازان عرق كرده بودند ولي خسته نبودند. چون حاضران را مادر و پدر خودشان ميديدند.
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|