عروج بی علاج
سقف اتاق پایینمیاد یا من دارم بالا میرم ؟
یه عمر منتظر بودم حالا میرم ! حالا میرم
میگن که پشت این نفس یه باغ سبز خوشگله
قصه رو باور می کنم اگرچه خیلی مشکله
دلم خوش که تو باغ نشستی پای یک درخت
منتظر منی هنوز دختر ناز تیره بخت
دلم خوش که لااقل تنهاییمون مال همه
خنده هامون بغل بغل گریه هامون خیلی کمه
خواب همیشگی من
شروع بیداری تو
بیا ! دلم خسته شد از
خوابای تکراری تو
با این خیالا تن میدم به این عروج لاعلاج
اونجا ما فواره میشیم تو حوضی از بلور و عاج
اما اگه چشمای تو منتظر مننباشه
اگه دوباره سهم من گریه ی بی صدا باشه
اون باغ سبز رو نمی خوام بی تو برام خیلی کمه
بدون تو حتی بهشت برام مثه جهنمه
اگه تو اونجا نباشی باز می رسم اول سطر
اول سطر اسم تو ‚ دختر بابونه و عطر
خواب همیشگی من
شروع بیداری تو
بیا ! دلم خسته شد از
خوابای تکراری تو
|