نبض دهل کوب سکوت
ترانه خون شب زده ! جای صدات کی لب زده ؟
کی از طلوع حنجره ت یه پل به عمق شب زده ؟
ترانه خون شب زده ! قل قل حنجره ت کجاس؟
فاصله فریاد می زنه : پس پل حنجره ت کجاس ؟
نبض دهل کوب سکوت ‚ صدات رو دزدیده هزیز
جعبه ی جادوی سیاه ‚ تو رو پسندیده عزیز
صدات رو نفروشی یه وقت به این دروغ شیشه ای
اون همیشه سرور و تو بنده ی همیشه ای
ای ! دروغگو ! ای ! دروغگو
جعبه ی سیاه جادو
هنوزم سایه ی چاقو
مونده رو گردن آهو
سازای نامریی شده ! صداهای دروغکی
واژه های همیشگی ! ترانه های آبکی
گریه های بدون بغض! عربده های آبکی
گریه های بدون بغض ! عربده های بی دلیل
زجه زنای حرفه یی ! نت های ناقض علیل
غزل چه در به در شده تو این جدال بی حریف
صدای من بلن تر از میله های این قفس
جای هزار تا حنجره داد می زنم نفس !نفس
ای ! دروغگو ! ای ! دروغگو
جعبه ی سیاه جادو
هنوزم سایه ی چاقو
مونده رو گردن آهو
|