دنیای وارونه
پدربزرگ هف سالگیس یادش نیست
تو زورخونه صدای فریادش نیست
شیرین قصه دیگه تلخه تلخه
این همه صخره یکی فرهادش نیست
هیشکی نگاش رو به صداندوخته
یه شب پره تو شعله ها نسوخته
خفاشا دل سپرده ان به خورشید
ترانه ساز تانه ش فروخته
دنیای وارونه رو باش
رودخونه ها تشنه شونه
قوت پهلوونامون
به تیزی دشنه شونه
عصر فراموشی خاطراته
ترانهخون ! معجزه تو صداته
دنیای وارونه رو زیر و رو کن
این دل ویرون شده پا به پاته
ببین ! ببین ! ساعت قصه خوابه
کلاغ رو قله س ته چاه عقابه
برگ کتاب قصه مون سیاهه
عمر غزل اندازه ی حبابه
دنیای وارونه رو باش
رودخونه ها تشنه شونه
قوت پهلوونامون
به تیزی دشنه شونه
|