دوچرخه سه تفنگی
دفتر سفید کاهی ! جعبه ی مداد رنگی
فصل ناب قد کشیدن ‚ توی اون خونه کلنگی
پشه بند پر ستاره ‚ خوابا رویای دوباره
ظهر تابستون تهران ‚ یه دوچرخه سه تفنگی
کم امیر قصه بودم ‚ تو پریزاد ترانه
اسب ما همون دوچرخه ‚ بوسه هامومن محرمانه
ترک زین اون دوچرخه ‚ تو نشسته بودی ‚ اون روز
تک چراغ کوچه مون رو تو شکسته بودی اون روز
نفست پشت سرم بود ! دستای تو روی شونه م
موهات رو با سنجاقای نقره بسته بودی اون روز
کم امیر قصه بودم ‚ تو پریزاد ترانه
اسب ما همون دوچرخه ‚ بوسه هامومن محرمانه
بگو اون اسب قشنگ رو به کدوم گریه فروختیم ؟
تو حریق زشت تقویم ‚ از کدوم زبانه سوختیم ؟
اشتباه ما کجا بود ؟ ما کدون چاه رو ندیدیم ؟
به کدوم کرباس کهنه ‚ پولکای رنگی دوختیم ؟
کم امیر قصه بودم ‚ تو پریزاد ترانه
اسب ما همون دوچرخه ‚ بوسه هامومن محرمانه
|