نرده های سرخ
توی پایتخت گریه ‚ یه خیابون بلنده
که تو آسمون سربی ش پر نمی زنده پرنده
نرده های این خیابون رنگ برگای درخته
گفتن تمام حرفا تو ترانه خیلی سخته
نرده های این خیابون حالا رنگ خون گرفته
حضرت اجل دوباره از یه عده جون گرفته
دوباره دستای ظلمت ساقه ها رو قیچی کرده
فصل تابستنون امسال ‚ مثل زمهریر سرده
چشمای ما رو رنگ کن ! با توام ای نقاش باشی
تا نیققو نرده های سرخ ‚ سبز دروغی می پاشی ؟
با رنگای دروغکی ننگ سیاه پک نمی شه
با گریه های الکی چشم تو نمنک نمیشه
ساقه ی رنگین کمون و سر زدن با داس کینه
و قد نکش ! نهال رویا ! حکم تاریکی همینه
میگه رو به بی صدایی داد زدن فایده نداره
احتمال زنده موندن همیشه یک به هزاره
عاشقا که راه عشق رو راه باریکی نخواستن
اون خیابون بلند رو توی تاریکی نخواستن
از پل خطر گذشتن ‚ قرق رو شکستن آسون
تا به رنگ خون بمونه ‚ نرده های او خیابون
چشمای ما رو رنگ کن ! با توام ای نقاش باشی
تا نیققو نرده های سرخ ‚ سبز دروغی می پاشی ؟
با رنگای دروغکی ننگ سیاه پک نمی شه
با گریه های الکی چشم تو نمنک نمیشه
|