هزار و یک شب
شونه به شونه می ولی چه دور راه من و تو
این همه دریا فاصله س بین نگاه من و تو
کنارمی اما دلت اونور فانوس شبه
من با تو مهربونم حرف تو نیش عقربه
هزار تا شب گذشته از قصه ی پر غصه ی ما
این آخرین ضیافته ! شهرزاد بی قصه بیا
عزیز من ! ببخش اگه
تلخی واژه با منه
درد رو اگه داد بزنم
دیوار صوتی میشکنه
بیا تا شام آخر رو کنار هم سحر کنیم
برای فهمیدن هم یه بار دیگه خطر کنیم
من نمی خوام که مثل من به اینه نگا کنی
من با تو باشم اما تو بازم من رو صدا کنی
دلم می خواد که حرفای من رو بخونی از چشام
وقتی که آواز می خونم ‚ دل بدی به بغض صدام
عزیز من ! ببخش اگه
تلخی واژه با منه
درد رو اگه داد بزنم
دیوار صوتی میشکنه
|