یه روز میاد که روز بیاد
چه خالیه چه خایله حفره ی این حنجره ها
چه تخته کوب پلکای بسته ی این پنجره ها
چه بی صدا ‚ چه بی صدا می گذرن این ثانیه ها
دخترک شکن شکن ! سراغ بغض ما با
یواش یواش داریم به این سیاهی عادت می کنیم
تو سفره های خالی مون قاشق رو قسمت می کنیم
نه سکوت علامت رضایته
نه شکایت از سیاهی راحته
هنوز یه دیوارامونه تفنگای پدر بزرگ
اما کسی دل نداره بره پی شکار گرگ
یه روز میاد که روز بیاد دنیا رو هاشور بزنه
این روزای دروغی رو با یه شاره بشکنه
یه روز میاد که کوچه مون پر بشه از عبور نور
فواره ها قد بکشن از وسط حوض بلور
نه سکوت علمت رضایته
نه شکایت از سیاهی راحته
|