نقل قول:
نوشته اصلی توسط رزیتا2
سلام آقا مهدی
من که شمالی یاد نگردمه
دیدم شبیه کردی گردیه گفتم منم چند کلمه بگفتمه 
مجتب بیا ترجمه کن 
|
شما به زبان مازندرانی دری یا کردی پستو سخن گفتی...
و اما ترجمه:
من که شیمی آلی یاد نگرفتم.
دیدم تشبیه کردی به گردو گفتم منم چند کلمه بگفتا حافظا...
این قسمتش کمی مبهم بود. معادل تازه نداشت.
ظاهرا یکی از اصطلاحات روزمره بود. مثل الان که ما میگیم عجب ماشین خری ( یعنی ته ماشین) یا عجب روز گودزیلایی بود(یعنی عجب روز بدی بود و پر هیجان)
بازم تی فدا...



همین نزدیکا رفتم.
حقیقتش نه. از موتور خوشم نمیاد. اما اونجا خیلی کیف میداد. ماشین که نمیشد سوار بشم. آخه فرمونش سمت راست بود. اما موتور زیاد سخت نبود.
راستی این نیلوفر خانم اگه منت بزارن یه پست اینجا بدن بد نیست.
خیلی وقته کم پیداست...