لُس آنجلس ٭موطن ِ آدمی را بر هیچ نقشه یی نشانی نیست «مارگوت بیکل»
حبّه ی قند! تُنگ ِ بلور! ای تو که اینا اسمته!
بدون که قلبم هنوزم طلسمیه طلسمته!
غربت دیگه یه خاطره س، چون با تو همْ سفره شدم!
وقتی که تو کنارمی، خنده زیاده، گریه کم!
به عطر ِ پیرهنت قسم، که از تو دل نمی کنم!
آوازه خون ِ عاشق ِ شهرِ ترانه هات منم!
لُس آنجلس جهنمه وقتی تو نیسی پیش من!
لس آنجلس می شه بهشت، تو لحظه های ما شدن!
وطن عزیز ِ چون تو هَم، شبیه ِ حس ِ وطنی!
دار ُ ندارمی! عزیز! مرهم ِ دردای منی!
با تو می شه تموم ِ شب، خاطره گفت ُ تازه شد!
می شه با اعجاز ِ چشات، یه اسم ِ پرآوازه شد!
به رنگ ِ گونه هات قسم، که از تو دل نمی کنم!
آوازه خون ِعاشق ِ شهر ِ ترانه هات منم!
لس آنجلس جهنمه وقتی تو نیستی پیش ِ من!
لس آنجلس می شه بهشت، تو لحظه های ما شدن!●
|