چشمهايم باراني ، ز بهت شبهاي تنهايي
ز بهر تنهايي لبخندي زدم بر ستاره
چشمهايم را بازو بسته كردم تا شايد آن ستاره تو باشي
نه!!! تو نبودي!!!
تو صاحب شبهاي تنهايي من
تو شوق ا شكهايم براي باريدن
صدايم لرزان،چشمهايم، از ماه و ستاره طلب عشق تو را دارند
تا شايد دوباره لبخندي براي تو ، نه براي ستاره
ببنددر لبم نقش