برزخ
مبخشای
مبخشایم
مرا مبخش
چندان كه دستم بر گنبد پستان زنان حلقه زده است
نیم آنقدر به قصد دعا از هم بازشان نکرده ام
مبخشای
مبخشایم
مرا مبخش
چندان كه در مقابل رقصی عریان به سجده رفتهام
نیم آنقدر به ركوع بر سجاده نیافتاده ام
مبخشای
مبخشایم
مرا مبخش
چندان كه در گردابهای گرم اندام زن شنا كردهام
نیم آنقدر به قصد وضو آستین بالا نزدهام
مبخشای
مبخشایم
مرا مبخش
كه سینهام
مزرعهای باشد از زلف زنان دیوانهای
كه لحظهای با من همخوابه شدند
و تار مویی از آنها بهجا ماند
مرا مبخش
مبخشایم
مبخشای
روحم خیس خیس از "عورت" زن
دستم با دانه انارهای گناه ، سرخ
یك چشمم چلچراغ پستان و
چشم دیگرم رگباری از شراب
دهانم باغچهای شعر حرام و
نفسم
گروهی پروانهی فاحشه
خدایا
با چه رویی جرعهیی "سلسبیل" و
نسیم برگی از "طوبی" و
وصال پستان فرشتهای را از تو تمنا كنم
كه من هنوز سرمستم از
بوی شرابی از "عنکاوه" و
نجوای برگی از "توی ملك" و
نوك پستان آدمیزادی
به دربانان درگه "ریان" چه بگویم
كه من هنوز
كودك محلهى سیب باشم و
دلم
مشرف بر كوچهای از بوسه
مبخشای
مبخشایم
مرا مبخش
که انگشتانم
به راه چیدن خوشههای انگور و
دست چین در ارتفاعات پستان
.
.
.
فرو ریخت
دیگر انگشتی برای "شهادت" نمانده است
یا رحمان و یا رحیم
یا منان و یا كریم
همچنانكه خون كور را لبریز از لبخند چراغ میكنی
همچنانكه سنگ را در توفان دل غرق میكنی
همچنانكه آهو و برگ به صحرا میبخشی
دوشی از آتشم ببخشای
پنجرهای از هدایتم بده
انگشتی از نورم عطا كن
مرا ببخش
مرا ببخش
مرا ببخش!
قباد جلی زاده
پی نوشت :
عنكاوه: شهرکی مسیحی نشین در حومه شهر اربیل پایتخت حکومت کردستان. از انجا که شهر اربیل بافتی مذهبی دار، مردم برای خریدن و یا نوشیدن مشروب به عنکاوه میروند. در این شهرک مشروب فروشیها و بار و میخانه های فراوانی وجود دارد.
توی ملک : از محله های قدیمی شهر سلیمانیه که حیاط خانه هایش پر از درختان توت میباشد. دخترانش به زیبایی شهره اند.
ریان : نام منطقه ای
شهادت : بخشی از نماز که در آن انگشت سبابه دست راست را بلند میکنند
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )