
09-07-2010
|
 |
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال 
|
|
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552
4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مجموعههای ماه رمضان امسال در قضاوتی عادلانه شبیه سالهای قبل بودند، هر سال یک مجموعه بهتر از سایر مجموعهها است، بیننده بیشتری دارد و با وسواس و حساسیت بالاتری ساخته شده اما مجموعههای دیگر متوسط و زیر متوسط هستند.
پدیده تلویزیون در ماه رمضان امسال "جراحت" به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور است؛ مجموعهای با فیلمنامهای منسجم و جذاب که لایههای زیرین روابط انسانی در آن کشف میشود و حقایقی در آن روایت میشود که مشکلات خانوادهها در جامعه امروز را به تصویر میکشد.
عسگرپور در این مجموعه نسبت به کار قبلیاش "گلهای گرمسیری" رشد داشته، حساسیت و وسواس او را میشود در هر پلان "جراحت" دید. قاب بندیها، میزانسن و بازیها نشان میدهد که این کارگردان برای وجه بصری مجموعهاش ارزش قائل بوده است. در شرایطی که حتی مجموعه قابل قبولی مانند "در مسیر زاینده رود" از شتابزدگی لطمه خورده "جراحت" اثری شسته رفته با وجوه تصویری بالا است.
تلخی فیلمنامه و فضای قصه تحمیلی نیست و برآیند معادلاتی است که قصه آنها را مطرح میکند، آرامش ظاهری زندگی دو خانواده سنتی و مذهبی با مشکلاتی کوچک از بین میرود و این آرامش مضمحل میشود. تیتراژ مجموعه این فروپاشی را به خوبی عیان میکند. بازیهای مجموعه "جراحت" نشان میدهد که عسگرپور بازیگری را میشناسد، بازی امین تارخ در سختترین لحظهها و دشوارترین موقعیتها دریادماندنی است.
تم ویرانی در مجموعه "در مسیر زاینده رود" به کارگردانی حسن فتحی هم دیده می شود، فتحی در مجموعه تازهاش با نقد جامعه ورزشی و ورزشکاران پوشالی شروع میکند و به انتقاد از فضای موجود و از بین رفتن ارزشهای اخلاقی میپردازد. داستانی که علیرضا نادری روایت میکند جذاب است و پرکشش و پرتعلیق. بازیها قابل قبول است و در بعضی موارد دور از انتظار مانند مهدی سلطانی در نقش حاج بهزاد و حسین محجوب که همیشه آنقدر خوب بوده که نمیتوان انتظاری جز خوب بودن از او داشت.
"در مسیر زاینده رود" استفاده خوبی از فضای یک شهر سنتی کرده و برخلاف انتقادهای سطحی موجود ستایشی از فرهنگ و سنتهای ایرانی و در نگاهی جزئیتر فرهنگ و تاریخ اصفهانی است. حضور مهران (اشکان خطیبی) در اصفهان و آشنایی با دختری از خانوادهای فرهنگی و اصیل نشان دهنده شکافی است که میان طبقههای مختلف اجتماعی وجود دارد. فتحی با نقد این گسست فرهنگی جامعه را به سمت بازگشت به ارزشهای اخلاقی سوق میدهد.
مجموعه "ملکوت" به کارگردانی محمدرضا آهنج فضایی ماورایی و فانتزی دارد. شبکه دو پیش از این هم تجربههایی مشابه "ملکوت" داشته و موج مجموعههای مناسبتی ماورایی در ماه رمضان با این شبکه و مجموعههای "کمکم کن" و "او یک فرشته بود" شروع شد. اما "ملکوت" فراتر از تجربههای قبلی تلویزیون در این گونه نمیرود. اگر حرکتهای دوربین و قاببندیهایی که قرار است فضای متشنج قصه را به مخاطب منتقل کنند فراموش کنیم، آهنج حتی از مجموعه ضعیف "آخرین گناه" به کارگردانی حسین سهیلیزاده هم پیش نرفته است.
میزانسهای تکراری در موقعیت برزخ، دیالوگهای شعاری و شخصیتپردازی کلیشهای تماشای "ملکوت" را به تجربهای زجرآور نبدیل کرده است. مجموعهای که با فیلمنامهای سطحی و کلیشهای توانایی کارگردان و تعدادی از بازیگرانش را هم هدر داده است.
مجموعه "نون و ریحون" هم مانند "ملکوت" از ناحیه فیلمنامه ضربه خورده، فیلمنامهای با موقعیتهای تکراری، طنزی بدون حلاوت و ضرباهنگی کند و کشدار. فرزاد موتمن کارگردان خوبی است و اعتبار حرفهایاش باعث میشود نوک پیکان انتقادها به سمت او باشد اما این عباس نعمتی است که با فیلمنامه "نون و ریحون" جایی برای موتمن نگذاشته تا مهارتش را نشان بدهد.
"نون و ریحون" کپی کم کیفیتی از مجموعههای "روزگار جوانی"، "پشت کنکوریها" و نمونههایی از این دست است؛ مجموعهای که اگر هر شب ماه رمضان روی آنتن نمیرفت مخاطبی نداشت. آمار نظرسنجیها هم میگوید که مخاطبان با "نون و ریحون" ارتباط برقرار نکردهاند تا جاییکه طبق آمار، بینندههای سریال تکراری "خانه به دوش" که در نیمههای شب از رسانه ملی پخش میشود از این مجموعه بیشتر است!
مجموعههای ماه رمضان امسال و میزان استقبال از "در مسیر زاینده رود" و "جراحت" نشان داد اصرار بعضی مدیران برای ساخت مجموعههای طنز و فاصله گرفتن آنها از تولید مجموعههای اجتماعی اشتباه است. مخاطب تلویزیون دوست دارد در مجموعهها زندگی خود را ببیند و تصویر این زندگی با همه فرود و فرازش را میتوان در "جراحت" و "در مسیر زاینده رود" دید.
منبع: شبکه ایران
__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|