نوای چنگ بر دلم چنگ می زند
و من هر ثانیه چشم می دوزم
بر آن صفحه مربع شیشه ای
تا شاید اثری از او بیابم.....
اثر؟!!؟
سراپا وجودم اثر از اوست....
به هرجا که می نگرم نشانی از او می بینیم
تمام حرف هایش در گوشم
مانند آونگی هر لحظه صدا میکند
و ساعت، دقیقه به دقیقه ی خاطراتم را به یادم می آورد....
بغض در گلویم بی داد میکند...
تمام معنای زندگیم بود
گرفته شد...
دیگر چیزی برای ادامه ندارم
بهای سنگینی داشت!!!
مفت باختم...
__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم...
|