نمایش پست تنها
  #234  
قدیمی 09-10-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Lightbulb

پيكان1 ـ نفت تهران3



اين نفتي‌ها شگفت‌انگيز

سایت گل- يكه تازي تيم حسين فركي در ليگ برتر ايران ادامه دارد. آنها امروز يكبار ديگر پيروز شدند و با 11 امتياز به رده ششم جدول صعود كردند اين در حالي كه پيكان دوباره نتيجه ضعيفي كسب كرد

گل‌ها: صغيري(15)، اماميان(64)، محمدزاده(2+90) براي نفت، قرباني(23) براي پيكان
ورزشگاه شهيد رجايي قزوين، تماشاگر 500 نفر
داور: عليرضا فغاني
اخطار: سلطاني، پوراسدالله، ميربزرگي (پيكان) كوروشي مهرآذر، ابراهيم محمد(نفت)

پيكان: ميلاد فراهاني، مهدي تاجيك، روح‌الله سلطاني،‌ مصطفي صالحي‌نژاد(72 مسيح زاهدي)، محسن ارزاني،‌ محمود پوراسدالله(88 ميلاد ابطحي)، محمود شفيعي، علي قرباني(55 مجيد خدابنده‌لو)،‌ محمدعلي اميري،‌ سيدصابر ميرقرباني
سرمربي: محمد احمدزاده

نفت: حسين آشنا، سيامك كوروشي، حميدرضا خطيبي، مارسيو نارسيو، محمدحسين مهرآذر، خلدون ابراهيم محمد، مهدي رفيعي(82 اسماعيل علي‌شيرازي)، مرتضي ايزدي، مهدي محمدزاده، حسين اماميان(65 هادي ركابي)، اكبر صغيري(72 محمدرضا نيك‌نهال)
سرمربي: حسين فركي

شرح گلها:
1ـ0(نفت): اكبر صغيري در محوطه 18 قدم صاحب توپ شد و از همانجا با ضربه‌اي محكم دروازه حريف را باز كرد.
1ـ1(پيكان): قرباني با آشنا تك به تك شد و با يك ضربه سركش گل تساوي را به ثمر رساند.
2ـ1(نفت): توپ از سمت راست به اماميان رسيد و او از سد مدافعان پيكان گذشت و توپ را وارد دروازه حريف كرد.
3ـ1(نفت): محمدزاده از روي نقطه پنالتي توپ را وارد دروازه كرد.

بهترين بازيكن: به عقيده خبرنگاران حاضر در ورزشگاه حسين آشنا دروازه‌بان نفت نمايش بسيار خوبي داشت. اين جمع او را به عنوان بهترين بازيكن زمين انتخاب كردند كه البته اين مسأله در بازي‌هاي نفت چيز جديدي نيست.

اتفاق ويژه: استقبال ضعيف مردم قزوين از بازي‌هاي پيكان ادامه دارد جالب اينكه 300 نفر از تماشاچي حاضر در زمين متعلق به تيم نفت بودند كه شور و حال خاصي داشتند و شكل تشويق‌هايشان را تيم نفت آبادان را به ذهن مي‌آورد.



__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید