
09-16-2010
|
 |
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال 
|
|
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552
4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خب یک مثال بروز و جدید برای نوشته هام پیدا کردم
خبر اول:
رييس پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري:احتمال دارد بدن كوروش موميايي شده و زير آرامگاه قرار گرفته باشد براي شهر استخر برنامهي كاوش داريم
احمد خوشنويس در آغاز كار خود در بنياد پژوهشي پارسه ــ پاسارگاد از برنامهريزي براي كاوش باستانشناسي در شهر استخر، حمايت از كار افرادي كه در تخت جمشيد (پارسه) فعاليت ميكنند و جستوجو براي يافتن بقاياي جسد كوروش خبر داد.
رييس پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ابتدا دربارهي سمت جديد خود در بنياد پژوهشي پارسه ــ پاسارگاد، توضيح داد: رييس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري اعلام كرد كه مسؤوليتهاي خود را دربارهي اين پايگاه به رييس پژوهشگاه تنفيذ ميكند و بنياد پارسه ــ پاسارگاد مانند يكي از پژوهشكدهها زير نظر پژوهشگاه قرار ميگيرد. به اين ترتيب، مدير بنياد پژوهشي پارسه ــ پاسارگاد (محمدحسن طالبيان) بهعنوان مدير اجرايي در مقام خود ميماند؛ ولي سياستگذاريها و انجام كارهاي كلي برعهدهي من خواهد بود.
او دربارهي اولويتهاي كاري خود در بنياد پژوهشي پارسه ــ پاسارگاد گفت: مستندنگاري بناها انجام شده و ميدانيم بناها و ستونها چه وضعيتي را در دورههاي گذشته داشتهاند؛ ولي بازگرداندن آنها به حالت پيشين يك پروسه و فرآيند سخت است. البته وقتي يونانيها را به ايران دعوت كرده بودم، متوجه شدم آنها بهراحتي با استفاده از سنگهاي جديد، بناها را بازسازي ميكنند، اما در تخت جمشيد اجازهي چنين كاري را نداريم. در واقع، منشورهايي كه ايران از آنها تبعيت ميكند، اجازهي بازسازي را به ما نميدهند، ولي اين امكان وجود دارد كه اشيايي را كه از قطعات سنگي وجود دارند، به جاي خود بازگردانيم كه اين پروسه در حال انجام است.
خوشنويس بيان كرد: وقتي به مرحلهي بازسازي وارد شويم، ممكن است با مشكل روبهرو شويم. در آن زمان، بايد صاحبنظران بزرگي را از سراسر دنيا دعوت كنيم تا بهطور مثال، قسمتي از يك كاخ را با مصالح جديد بتوانيم بازسازي كنيم. البته اين بحثها به برنامههاي درازمدت مربوط هستند.
او با اشاره به اينكه من در وهلهي نخست از گروهي كه در تخت جمشيد هستند و فعاليت ميكنند، حمايت ميكنم، اظهار كرد: براي شهر استخر (در مجموعهي تخت جمشيد) برنامهي كاوش داريم. با ايتالياييها صحبت كردهام و اميدوارم شهر استخر را بهعنوان يك مجموعهي جديد در يكي دو سال آينده به مردم ايران تقديم كنم.
خوشنويس در ادامهي اين گفتوگو در پاسخ به اين پرسش كه آيا صحت دارد شما برنامهاي براي كاوش در محوطهي آرامگاه كوروش داريد؟ بيان كرد: ما يك پرسش تاريخي داريم و يك نفر بايد به اين پرسش پاسخ دهد تا كلي از فرضيهها حل شوند.
او در اينباره توضيح داد: معتقدم مقبرهي كوروش يك نوع مقبرهي مصطبهيي (پلهپلهيي) مصري است. در اين نوع از آرامگاهها، يك آرامگاه كاذب وجود دارد كه داخل آن چيزي نيست؛ اما اصل مقبره در سردابي زير زمين واقع شده است. همچنين وصيتنامهاي كه از كوروش نقل شده، مبني بر اينكه از همراهانش ميخواهد او را در خاك ايران دفن كنند، اين فرضيه را قويتر ميكند و نشان ميدهد كه كوروش نميتوانسته در ساختماني كه دور آن سنگ است، قرار گرفته باشد. در واقع، چيزي شبيه همان مقبرهي مصطبهيي بايد زير زمين وجود داشته باشد.
وي يادآوري كرد: علاوه بر اين، شيب قسمت فوقاني مقبرهي كوروش، كپي از نوع مقبرهسازيهاي ايران در زمانهاي گذشته است. به اين ترتيب كه آرياييها در طول مهاجرت خود از كنار درياي مازندران به سمت پايين، مقبرهها را بهصورت خرپشتهيي (با تكيهي دو سنگ به هم) ميساختند كه مانند همين مدل بالاي مقبرهي كوروش وجود دارد.
او با بيان اينكه يك فرضيه ميگويد آرامگاه كوروش يك مقبرهي كاذب دارد كه داخل آن چيزي نيست و مقبرهي اصلي ممكن است زير زمين باشد، گفت: يك فرضيهي ديگري نيز وجود دارد و آن اين است كه اگر كوروش به دست قوم «هون» كشته شده باشد و قرار بوده است، جسد او از منطقهاي بسيار دور به پاسارگاد برسد، حتما پوسيده ميشد. بنابراين احتمال اينكه اين بدن موميايي شده و مانند پادشاههاي مصري زير سردابي قرار گرفته باشد، وجود دارد.
خوشنويس ادامه داد: با تمام اين توضيحها تصور ميكنم اگر احيانا جسدي از كوروش وجود داشته باشد، ممكن است در سردابهاي زير اين مقبره و حدود 35 متري عمق زمين باشد كه اين را بايد با دستگاههاي فني يا صوت شناسايي كرد. اگر چنين چيزي وجود داشته باشد، معتقدم بهعنوان يك ايراني و يك حافظ ميراث فرهنگي بايد نسبت به حفظ آن اقدام كنيم و پيش از اينكه نگران رطوبتكشي سقف و سنگهاي بيرون آرامگاه باشيم، بايد از وجود چنين مجموعهاي در زير آن مطمئن شويم.
وي تأكيد كرد: تلاش ميكنم، پيش از كاوش با كمك متخصصان از وسايل فني براي شناسايي چنين مجموعهاي استفاده كنيم.
او در پاسخ به اينكه براساس گفتههاي شما، آيا قبول داريد بهدليل وجود سد سيوند ممكن است رطوبت در اين محل به آرامگاه كوروش آسيب برساند؟ گفت: چرا نه؟ ممكن است. ما بايد از آثار تاريخي در برابر تمام عناصر فرسايشي مانند آلودگيهاي كارخانه و صوت ناشي از شكست معادن يا گذر ريل قطار حفاظت كنيم. البته دربارهي رطوبت هنوز چيزي ديده نشده و گزارش خاصي ارائه نشده است.
رييس پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در پايان اضافه كرد: در دورهاي كه قوم پارس در پاسارگاد استقرار داشت، اين منطقه سرسبز بود و تمام باغ پاسارگاد و باغي كه روبهروي كاخ كوروش بود نيز سرسبز و مصفا بود. اگر روزي بخواهيم آنچه را كه در پاسارگاد بوده، براي مردم تصوير و باغ تاريخي آن را احيا كنيم، اين رطوبت بهعنوان مشكل نخواهد بود، زيرا مشكل اساسي ما اين است كه چطور با اين رطوبتها مراقب ساختمانها باشيم.
**************
خبر دوم:
بيانيهي اتحاديهي انجمنهاي دانشجويان باستانشناسي دربارهي كوروش و آرامگاهش
اتحاديهي انجمنهاي علمي دانشجويان باستانشناسي كشور در بيانيهاي توضيحهايي را دربارهي مطالب منتشرشده با موضوع آرامگاه كوروش مطرح كردند.
به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين اتحاديه درپي دو گفتوگوي منتشرشده از رييس پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در ايسنا كه در آنها نظريههايي دربارهي نوع مرگ و تدفين كوروش مطرح شده بود، بيانيهاي را صادر كرد.
در اين بيانيه آمده است: بهتازگي رييس پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در مصاحبه با خبرگزاري ايسنا (١٥/ ٦/ ١٣٨٩) عنوان کرده است که يکي از نخستين برنامههاي کاري او در تخت جمشيد، جستوجو براي «يافتن بقاياي جسد كوروش بزرگ» در پاسارگاد است و اينكه کوروش بهدست قوم «هون» کشته شده و براي حمل پيکرش به پاسارگاد بايد آن را موميايي کرده باشند و ديگر اينكه پلان آرامگاه کوروش از آرامگاههاي مصري اقتباس شده و مقبرهي موجود در بالاي آرامگاه يک «مقبرهي كاذب» است و «اگر احيانا جسدي از كوروش وجود داشته باشد، ممكن است در سردابهاي زير اين مقبره و حدود ٣٥ متري عمق زمين باشد».
در ادامهي اين بيانيه مطرح شده است: از آنجا که اين سخنان از سوي يکي از مقامات عاليرتبهي سازمان ميراث فرهنگي بيان شده و حاوي اشتباههاي علمي دربارهي يک «شخصيت تاريخي و محوطهي ميراث جهاني» است و آشکارا با دستاوردهاي علم باستانشناسي منافات دارد، لازم است تا در اينباره توضيحهايي ارائه شود؛ امروز، هر دانشجوي باستانشناسي، تاريخ و حتا مرمت و معماري ميداند که نخستين اشارهها به «هونها» در چشمانداز تاريخي ايران و آسياي ميانه به اواخر دورهي اشکاني و اوايل دورهي ساساني بازميگردد و کوروش بزرگ به هيچ روي بهدست هونها کشته نشده است. دربارهي چگونگي درگذشت کوروش در ٥٣٠ قبل از ميلاد روايات گوناگوني در دست است. بنابر يکي از روايات که هرودت نقل کرده است، کوروش بهدست «ماساژتها» کشته شده است و البته خود هرودت هم ضمن نقل فرجام کوروش اذعان ميدارد که يکي از چند روايت موجود را که به نظرش درستتر بوده، نقل کرده است.
کتسياس، ديگر مورخ يوناني، شرح ميدهد که کوروش در جنگ با «دربيکها» ابتدا زخمي و سپس کشته شده است. همچنين استرابو روايت ميکند که کوروش بر «سکاها» چيره گشت. او از مرگ کوروش در اين جنگ چيزي نميگويد. کِسنفُن هم از درگذشت طبيعي کوروش در پارس خبر داده است؛ اما شگفت اينجاست که آقاي خوشنويس، از رازي سخن به ميان آورده که تمام تاريخنگاران باستان از آن بيخبرند.
نکتهي ديگر، مسألهي اقتباس نقشهي آرامگاه کوروش از آرامگاههاي مصري است. بايد يادآور شد که تا پيش از اين، پژوهشگران و متخصصان به اقتباس پلان آرامگاه کوروش از قبور خرپشتهيي سيلک کاشان، معماري اورارتو يا زيگوراتهاي عيلام و ميانرودان اشاره کرده بودند، اما اقتباس نقشهي آرامگاه کوروش از مقابر مصري که بعد از دورهي زمامداري کوروش ــ يعني در دورهي کمبوجيه ــ به تصرف ايران درآمده، سخن شگفتي است که آقاي خوشنويس بيان داشته است. علاوه بر اينها از سوي ديگر، مفاهيمي چون «موميايي»، «قبر کاذب» و «گور سردابهيي در عمق ٣٥ متري زيرزمين» همه از موضوعاتي است که نمونه و سابقهاي در فرهنگ ايراني دورهي هخامنشي ــ و يا قبل و بعد از آن ــ ندارند و در مدارک باستانشناختي مشاهده نشدهاند.
در بخش ديگري از اين بيانيه اظهار شده است: تمام مورخان دوران باستان اظهار کردهاند که اسکندر مقدوني پس از تصرف شهرباني پارس براي اداي احترام به آرامگاه کوروش به پاسارگاد رفت؛ اما مشاهده کرد که قبل از او به مقبره دستبرد زدهاند و جسد کوروش نيز از ميان رفته است. اسکندر، بنا بر روايات مختلف، ميز زرين، تابوت و سپر چرميني در درون همان اتاقک بالاي آرامگاه که آقاي خوشنويس آن را «قبر کاذب» ناميدهاند، مشاهده کرده که خود نشانهاي آشکار از حقيقي بودن بناي آرامگاه است؛ اما حکايت «قبر سردابهيي در عمق ٣٥ متري زمين» از آن سخناني است که با هيچيک از معيارهاي تا کنون شناختهشدهي دانش ما از دورهي هخامنشي سازگاري ندارد و تا کنون هيچ محققي چه هخامنشيپژوهان ايراني و باستانشناسان و ايرانشناسان غيرايراني که نظراتشان در مجامع علمي بينالمللي قابل اعتنا باشد، در اينباره طرح بحث نکردهاند.
بنابراين شايسته است در پيشگاه دوستداران و علاقهمندان ميراث فرهنگ بشري و بخصوص بهدليل اهميتي که کوروش هخامنشي بهعنوان يک شخصيت بسيار مهم در تاريخ ايران و آسياي غربي دارد و شماري از علما و فضلاي معاصر همچون علامه طباطبايي نيز او را «ذوالقرنين» مذکور در قرآن کريم دانسته، از طرح سخنان بيپايه در اينباره پرهيز شود؛ يا آنکه پيش از طرح چنين مباحثي در رسانههاي جمعي، ابتدا در مجامع علمي ــ تخصصي دربارهي آن سخن گفته شود.
در اين بيانيه با اشاره به توضيح خوشنويس در تاريخ ١٧/ ٦/ ١٣٨٩ دربارهي مصاحبهي نخست خود و اينكه در حال حاضر فقط صحبت از يک پورپوزال (طرح پژوهشي) وجود دارد، آمده است: پرسش اين است که آيا او تخصصي در اين زمينه دارد؟ آيا کتاب يا مقالهاي در اينباره نگاشته است؟ آيا اساساً قائل به اين امر هستند که چنين پرسشي از اساس، يک پرسش باستانشناختي ــ تاريخي است و بايد توسط متخصصان طرح شود؟
اتحاديهي انجمنهاي علمي دانشجويان باستانشناسي كشور در ادامهي اين بيانيه گفته است: نکتهي ديگري که در سخنان آقاي خوشنويس وجود دارد، اعتراف و اذعان يکي از مديران ارشد سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري به وجود «رطوبت بالا» بهواسطهي ساخت سد سيوند در اطراف آرامگاه کوروش و دشت پاسارگاد است. موضوعي که تا پيش از اين، شديداً از سوي مقامات سازمان ميراث فرهنگي تکذيب ميشد. علاوه بر اينکه اشتباه بودن ساخت سد سيوند در سخنان آقاي خوشنويس ــ بيآنکه او قصد چنين اعترافي را داشته باشد ــ بازتاب پيدا کرده، اخيراً نيز توسط يکي از کارشناسان عاليرتبهي کميتهي ميراث جهاني در «کارگاه بينالمللي ارتقاي مديريت منظرهاي ميراث جهاني» تأييد و بيان شده بود. بنابراين اين پرسش پيش ميآيد که «چرا مديريت ميراث فرهنگي ما تا اين حد از استانداردهاي حفظ و صيانت از اين مواريث فرهنگي فاصله دارد؟ و آيا علت اين امر استفاده از مديران غيرمتخصص در سطوح گوناگون اين سازمان نيست؟»
در پايان اين بيانيه اضافه شده است: واقعيت اين است که مسؤولان سازمان ميراث فرهنگي بايد بيش از اينکه به فکر «بازسازي پرديس پاسارگاد» يا فرضيهسازيهاي غيرعلمي باشند، به مهار رطوبت از طريق کاهش آبهاي پشت سد سيوند، يا به ساخت موزهاي که قرار بود، در پاسارگاد ساخته شود و تا کنون عملي نشده، يا به حفاظت و نجات اندک بقاياي کوشک داريوش که امروز در ساحل درياچهي سد سيوند به حال خود رها شده و در معرض نابودي است، بيانديشند. بيان سخناني بدون پشتوانهي علمي، مانند «موميايي»، «قبر کاذب»، «گور سردابهيي در عمق ٣٥ متري» بيش از هر چيز دستاوردهاي دانش باستانشناسي را ناديده ميگيرد و بدتر از آن، طرح شبهاتي است که برخي اذهان را متوهم ميکند و راه را براي تخريب و تجاوز به حريم ميراث فرهنگ بشري مهيا ميسازد. اکنون بايد پرسيد که چنين اظهار نظرهايي چرا از سوي باستانشناسان و کارشناسان شناختهشدهي باستانشناسي کشور که از جمله متوليان واقعي پژوهش و کاوش و بررسي تپهها، مکانها، محوطهها و يادمانهاي تاريخي اين سرزميناند، عنوان نشده است و نميشود؟
خودتان قضاوت کنید
منبع : ایسنا
__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|