نمایش پست تنها
  #11  
قدیمی 09-17-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دختری که خدا از او عکس می گرفت
دختر
كوچكی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و بر می‌گشت. با اینكه آن روز صبح هوا
زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، ,دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده
بسوی مدرسه راه افتاد.


بعد از ظهر كه شد، ‌هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.


مادر
كودك كه نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینكه
رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت كه با اتومبیل بدنبال دخترش
برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی كه آسمان را مانند خنجری درید، با
عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حركت كرد.


اواسط
راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد كه مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حركت
بود، ولی با هر برقی كه در آسمان زده میشد ، او می‌ایستاد ، به آسمان نگاه
می‌كرد و لبخند می زد و این كار با هر دفعه رعد و برق تكرار می‌شد.
زمانیكه
مادر اتومبیل , خود را به كنار دخترك رساند، شیشه پنجره را پایین كشید و از
او پرسید: چكار می‌كنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟


دخترك پاسخ داد: من سعی می‌كنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عكس می‌گیرد!

باشد كه خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفان‌های زندگی كنارتان باشد. در طوفانها لبخند را فراموش نكنید!

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید