دزد صابون - Lardi Di Saponette
(متاسفانه عکسش نیست)
سال تولید : ۱۹۸۹
کشور تولیدکننده : ایتالیا
محصول : ارنستو دی سارو
کارگردان : مائوریتسیو نیکتی.
فیلمنامهنویس : مائورو مونتی و نیکتی
فیلمبردار : ماریا باتیستونی
آهنگساز(موسیقی متن) : مانوئل دسیکا
هنرپیشگان : نیکتی، کاترینا سیلوس لابینی، فدریکو ریتزو، رناتو اسکارپا، هایدی کومارکس، کارلینا تورتا، ماسیمو ساچیلوتو و کلودیو فاوا.
نوع فیلم : رنگی، ۹۳ دقیقه.
«مائوریتسیونیکتی» (نیکتی) کارگردان تلویزیونی، برای معرفی آخرین فیلمش، «دزد صابون» به یک استودیوی تلویزونی میرود. در همان زمان، یک خانواده مشغول تماشای تلویزیون هستند (مادر، باردار است؛ پدر، روزنامه میخواند و پسر کوچکشان نیز مشغول بازی است)، اما آنان بیشتر جذب آگهیهای تبلیغاتی شدهاند که در بین فیلم پخش میشود. فیلم سیاه و سفید «دزد صابون» درباره یک خانواده ایتالیائی در دوران پس از جنگ است: پدر خانواده، «آنتونیو» (نیکتی) بیکار است، همسرش «ماریا» (لابینی) در آن آرزوی شهرت است و برای تمدن همسرائی در یک باشگاه شبانه، فرزند کوچکشان «پائولو» را همراه خودش به یک زیرزمین مخروبه میبرد پسر شش سالهاش، «برونو» (ریتزو) نیز در یک پمپ بنزین کار میکند کشیش محلی «دونایتالو» (اسکارپا) برای «انتونیو» شغلی در یک کارخانه شیشه سازی پیدا میکند و «ماریا» خیلی زود مجذوب یکی از چلچراغهای آنجا میشود. حالا او زن خانهداری میشود و یک شام مفصل تهیه میبیند همان شب «آنتونیو» با چلچراغی که دزدیده و سوار بر دوچرخهاش سوار بردوچرخهاش عازم خانه است که بین راه برای نجات زنی (رکس کوما رکس) که در رودخانه در حال قرق شدن است، میایستد. (زن مدل یک آگهی تبلیغاتی تلویزیونی است) و او را به خانه میبرد، در حالی که چلچراغ را فراموش میکند بعدتر با «ماریا» برای برداشتن آن باز میگردند و وقتی «ماریا» میبیند که چلچراغ نیست خودش را در رودخانه میاندازد سپس سر از یک آگهی تبلیغاتی پودر رختشوئی در میآورد و بعد به خوشحالی به گروه رقصنده که در حال تبلیغ یک جور مایه پاک کننده هستند، میپیوندد. «آنتونیو» نیز به جرم قتل او دستگیر میشود. حالا «نیکتی» عصبانی از بلائی که سر فیلمش آمده وارد فیلم خودش میشود و رد «آنتونیو» را میگیرد. اما خودش بازداشت میشود و هنگامی که «آنتونیو» بازداشت میشود از آنجا فرار میکند و به آپارتمان «آنتونیو» میرود در آنجا «مدل» تبلیغاتی خوشحالیاش را از بازی فیلمی سینمائی بیان میکند، «برونو» نیز وارد فیلمهای تبلیغاتی میشود و «دونایتالو»، «آنتونیو»ی آشفته را که فکر میکند همسر و فرزندانش را از دست داده آرام میکند. حالا «نیکتی»، «ماریا» و «مدل» با یک چرخدستی پرفروشگاه وارد میشوند. فیلم با شادمانی همگانی تمام میشود، بهجزء برای «نیکتی» که میفهمد هیچ راهی برای خروج از صفحه تلویزیون ندارد زیرا «مادرِ» خانواده یادش رفته تلویزیون را خاموش کند.
* نیکتی، کمدین ایتالیائی، با این فیلم هجویه با نمکی در مورد برنامههای تلویزیونی ساخته است. دزد صابون - که به دشت یادآور فیلمهای سیاه و سفید دوران نئورآلیسم است (بهخصوص دزدان دوچرخه، ساخته ویتوریو دسیکا، 1948 که نام فیلم هم از آن گرفته شده) اعلام جنگی به آگهیهای تجارتی تلویزیون به شمار میآید، به خصوص آگهیهائی که لابهلای فیلمهای سینمائی پخش میشوند. (فیلم با جمله «نخستین فیلمی که پخش آگهیها را قطع میکند»، معرفی شده است) این کمدی پوچی، پُر از شوخیهای تصویری و طنزی نیشدار است.
__________________
درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است
----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی
|