شکارچی موش - RATCATCHER
سال تولید : ۱۹۹۹
کشور تولیدکننده : انگلستان و فرانسه
محصول : گاوین امرسن
کارگردان : لین رمزی
فیلمنامهنویس : لین رمزی
فیلمبردار : آلوین ه. کوشلر
آهنگساز(موسیقی متن) : نیک دریک و ریچل پورتمن
هنرپیشگان : ویلیام ایدی، تامی فلانگان، مندی ماتیوز، میشل استوارت، لین رمزی جونیر، لین مولن، جان میلر و جکی کوئین
نوع فیلم : رنگی، ۹۴ دقیقه
̎جیمز̎ (ایدی)، پسربچهای دوازده ساله است که دوران بلوغش را در ناحیه کارگری گلاسکو سر میکند. ̎جیمز̎ که بین در و همسایه همچون وصلهای ناجور بهنظر میرسد، فقط دو رفیق صمیمی دارد: ̎مارگرت آن̎ (مولن)، دختری بزرگتر که نیازهای عاطفیاش معمولاً او را با دردسرهائی روبهرو میکند و ̎کنی̎ (میلر)، پسربچهای که عاشق حیوانات است ولی سر در نمیآورد وقتی موش خانگیاش را به فضا فرستاده، چه اتفاقی افتاده و چه اشتباهی کرده است. یکروز ̎جیمز̎ با پسربچهٔ دیگری نزدیک کانال آب شهر دعوایش میشود و تصادفاً باعث سقوط پسربچه در آب و غرقشدن او میشود. او آنچنان ترسیده که جرأت نمیکند خبر حادثه را به کسی بدهد ولی این ماجرا آنچنان به او فشار میآورد که رابطهٔ پرتنشش را با پدر الکلیاش (فلانگان)، شکرآبتر میکند...
● نخستین فیلم رمزی، کارگردان زن اسکاتلندی، دربارهٔ زیبائیها و زشتیهای یک پسربچهٔ فقیر دوازهساله با استقبال بسیاری روبهرو شد (از جمله در جشنوارههای لندن، ریگا، شیکاگو و ادینبرو جایزه برد و منتقدان نشریهٔ فیلم کامنت آنرا بهعنوان یکی از بهترینهای سال ۲۰۰۰ انتخاب کردند). فیلم دنبالهروی سنت فیلمهای پرآوازه دربارهٔ فقر است (مثل بعضی از آثار نئورآلیستی ویتوریو دسیکا). اما رمزی هوشمندان از وجه احساساتی بخشیدن بهکار احتراز میکند. اینجا منظری که از زاغهنشینان حومهٔ گلاسکو عرضه میشود بهکلی با آنچه که پیش از این شاهد بودهایم، تفاوت دارد و فقرا (برخلاف مثلاً نام من جو استِ کن لوچ، ۱۹۹۷) برای بهبود شرایط زندگی خود به بزهکاری، موادمخدر و خشونت متوسل نمیشوند. شکارچی موش حتی در کشورهای انگلیسیزبان با زیرنویس انگلیسی به نمایش در میآید، چون تمام شخصیتها لهجهٔ غلیظ اسکاتلندی دارند.
__________________
درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است
----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی
|