موضوع: معرفی فیلم
نمایش پست تنها
  #9  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

پنج گانه - Quinter






سال تولید : ۱۹۷۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : رابرت آلتمن
کارگردان : آلتمن
فیلمنامه‌نویس : فرانک بارهیت، پاتریشا رسنیک و آلتمن، برمبنای داستانی نوشته لایونل چتویند، رسنیک و آلتمن.
فیلمبردار : ژان بوفتی.
آهنگساز(موسیقی متن) : تام پی‌یرسن.
هنرپیشگان : پل نیومن، ویتوریو گاسمن، فرناندو ری، بی‌بی آندرسون، بریژیت فوسی، نینا وان پالانت، دیوید لنگتن، کریگ ریچارد نلسن و تام هیل.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۸ دقیقه.


نسل سگ‌های آبی که «ا******» (نیومن) شکار می‌کرده، حالا دیگر منقرض شده و او به اصرار دوستش، «ویویا» (فوسی) به شهری باز می‌گردد که ده سال پیش ترک کرده و حالا دوران تازه یخ‌بندان فلجش کرده است؛ در شهری که پیرمردها از سرما می‌میرند و سگ‌ها لاشه‌های‌شان را می‌خورند، «ا******» برادرش، «فرانکا» (هیل) را می‌یابد. در یک مهمانی «فرانکا» پیشنهاد یک دور بازی «پنج‌گانه» را می‌دهد، یک جور بازی که در آن، هدف «کشتن» رقباست. در یک لحظه غیبت «ا******»، بمبی به اتاق پرتاب می‌شود و همه می‌میرند. «ا******» به‌دنبال قاتل («رداستون» / نلسن) می‌رود. و او را با گلوی بریده (به دست «سینت کریستوفر» / گاسمن) پیدا می‌کند. در جیب جسد مهره‌های بازی پنج‌گانه «فرانکا» و یک فهرست شش نفره است: «رداستون»، «فرانکا»، «دوکا» (وان پالانت)، «گُلداستار» (لنگتن)، «سینت کریستوفر» و «آمبروزیا» (آندرسون). «ا******» رد اولین اسم را تا هتل الکترا (به مدیریت «دوکا») دنبال می‌کند و با معرفی خود به جای «رداستون» اتاقی در همسایگی زنی به نام «آمبروزیا» می‌گیرد. پس از ملاقات با «گریگور» (ری)، «ا******» می‌فهمد که یک «پنج‌گانه» واقعی در جریان است. پس از آنکه «گُلداستار» و «دوکا» به نوبت کشته می‌شوند، «ا******» تلاش می‌کند تا «آمبروزیا» را متوجه خطری کند که جانش را تهدید می‌کند. پای‌بندی «آمبروزیا» - «نفرششم» بازی که ترتیب قتل‌ها را مشخص می‌کند و باید با برنده رودررو شود - به قواعد بازی، «ا******» را حیرت‌زده می‌کند و «آمبروزیا» تلاش می‌کند تا «گریگور» را متقاعد کند «ا******» در این بازی هیچ کاره است. اما «گریگور» فکر می‌کند که «ا******» با جا زدن خودش به جای «رداستون»، وارد بازی شده است. «آمبروزیا» تلاش می‌کند تا «ا******» را برای رویاروئی با «سینت کریستوفر» مسلح کند، در حالی که «سینت کریستوفر» طی تعقیب «ا******» در حادثه‌ای کشته می‌شود. «ا******»، «آمبروزیا» را نیز می‌کشد و با وجود چرب‌زبانی‌های «گریگور» - که او را به بازی «پنج‌گانه» تشویق می‌کند - شهر را ترک می‌کند و ناپدید می‌شود.
* پنج‌گانه که قرار است تصویری از وضعیت انسان در یک نوع دنیای پس از فاجعه هسته‌ای باشد، در زمان نمایشش به‌عنوان اثری توخالی و به شدت متظاهرانه به ریشخند گرفته شد. از آلتمن ساختن چنین فیلمی هم برمی‌آید، و این اصلاً از دلایل پیش‌بینی ناپذیر بودن و مسئله‌ساز بودن تک‌تک آثار او و ناهمواری عجیب کارنامه‌اش به‌طور کلی است. در پنج‌گانه تصویر بنیادی فیلم که همه‌چیز دیگر بدان متکی است، همان حالت ناباوری موج زننده در قیافه «آمبروزیا» (با بازی زیبای آندرسون) است، هنگامی که در می‌یابد «ا******» در سوء تفاهمی کامل خیال کشتن او را دارد. انتقادهائی از بازیگران بین‌المللی و مشکل‌شان در ادای گفت‌وگوها شده است. اما در فیلمی که کارهای ضد بشری نوع بشر نسبت به هم نوعانش موضوع اصلی است، بی‌ارتباطی و بی‌تناسب زبانی هم می‌تواند بجا باشد.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید