موضوع: معرفی فیلم
نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

چای با موسولینی - TEA WITH MUSSOLINI





سال تولید : ۱۹۹۹
کشور تولیدکننده : ایتالیا و انگلستان
محصول : ریکاردو توتزی، جووانلا زانونی، مارکو چیمنتس و فردریک مولر
کارگردان : فرانکو زفیرلی
فیلمنامه‌نویس : جان مورتیمر، بر مبنای خود ـ سرگذشت‌نامهٔ زفیرلی
فیلمبردار : دیوید واتکین
آهنگساز(موسیقی متن) : استفانو آرنالدی و آلسیو ولاد
هنرپیشگان : شر، جودی دنچ، جون پلورایت، مگی اسمیت، لی‌لی تاملین، برد والاس و چارلی لوکاس
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۷ دقیقه


ایتالیا، سال ۱۹۳۵. ̎لوکا̎ (لوکاس) پسربچه‌ای است که همراه با خانواده‌اش ـ که وضعیت متزلزلی نیز دارد ـ در فلورانس زندگی می‌کند؛ مادرش فوت کرده و پدرش هم نمی‌تواند وقت زیادی را به او اختصاص دهد. اما از بخت خوش، ̎مری̎ (پلورایت) خانمی انگلیسی که به ایتالیا آمده تا ̎مقادیری̎ فرهنگ اروپائی جذب کند، او را زیر پر و بالش می‌گیرد. ̎مری̎ و دوستانش ـ ̎لیدی هستر̎ (اسمیت)، ̎آربلا̎ی (دنچ) پرمدعا، ̎الزا̎ (شر)، کلکسیونر آثار هنری آمریکائی و ̎جرجی̎ (تاملین) پرشور و سرزنده ـ از حال و هوای فرهنگی و خلاقانهٔ ایتالیای پیش از جنگ لذت می‌برند و واکنش اولیه‌شان به‌ظهور و بالاگرفتن فاشیسم در ایتالیا نیز، ترتیب ملاقاتی مؤدبانه با ̎موسولینی̎ است که اطمینان حاصل کنند نیت او و سربازانش، خیر است. پس از مدتی، پدر ̎لوکا̎، نگران تربیت زیادی ̎انگلیسی̎ بچه‌اش می‌شود و بنابراین او را به یک مدرسهٔ شبانه‌روزی در اتریش می‌فرستد؛ وقتی سال ۱۹۴۰ فرا می‌رسد، شرایط زندگی برای همه به شدت تغییر می‌کند...
● زندگی در فلورانس دورهٔ قدرت‌یابی فاشیست‌ها از خلال داستان گروهی پیرزن ̎خل و چل̎ انگلیسی ساکن شهر هنر و تاریخ که معلوم نیست تا چه حد می‌توانند روی عطوفت موسولینی حساب کنند، پس از سال‌ها بارقه‌هائی از حساسیت و سلاست را نشان می‌دهد که دیگر از زفیرلی کم‌کار و مهجور شده توقع نمی‌رفت (و به‌ویژه از افراط تزئینی معمول زفیرلیل به‌دور است). جمع بازیگران زن سالخورده فی‌نفسه دیدنی است و اصلاً انتخاب این دست‌مایه، از شیطنتی مفرح حکایت می‌کند. همین‌طور عشق پسر کم‌سال ایتالیائی به شر در نقش آمریکائی معامله‌گر آثار هنری، باورپذیر از کار درآمده است. طنزی ظریف و ملایم در فیلم وجود دراد که مانع از دل‌زدگی تماشاگر از یک روایت ایتالیائی دیگر از آن دوران سیاه می‌شود. البته زیاده‌روی‌هائی هم در خوش‌خیالی و ساده‌انگاری دیده می‌شوند: از جمله در پایان که پیرزن‌ها سینه سپر می‌کنند تا نگذارند آلمانی‌ها یک بنای باارزش تاریخی را منفجر کنند (حالا هر چقدر هم که این شهامت برای هنردوستی مثل زفیلری بامعنا باشد).
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید