نمایش پست تنها
  #1206  
قدیمی 09-24-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خیزید که تا بر شب مهتاب زنیم
بر باغ گل و نرگس بیخواب زنیم

کشتی دو سه ماه بر سر یخ راندیم
وقت است برادران که بر آب زنیم

در آتش خویش چون دمی جوش کنم
خواهم که دمی ترا فراموش کنم

گیرم جانی که عقل بیهوش کند
در جام درآئی و ترا نوش کنم

در باغ شدم صبوح و گل می‌چیدم
وز دیدن باغبان همی ترسیدم

شیرین سخنی ز باغبان بشنیدم
گل را چه محل که باغ را بخشیدم

در بحر خیال غرقه‌ی گردابم
نی بلکه به بحر میکشد سیلابم

ای دیده نمی‌خواب من بنده‌ی آنک
در خواب بدانست که من در خوابم

در چنگ توام بتا در آن چنگ خوشم
گر جنگ کنی بکن در آن جنگ خوشم

ننگست ملامت بره عشق ترا
من نام گرو کردم و با ننگ خوشم

در دور سپهر و مهر ساقی ماییم
سرمست مدام اشتیاقی ماییم

در آینه وجود کردیم نگاه
ماییم و نماییم که باقی ماییم




..... مولوی ....
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید