نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 09-27-2010
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فرخی ، روستا زاده ی کامروا

آوازه ی شاعر نوازی امرای چَغانی از مرزهای خراسان در گذشته بود که پسر جولوغ سیستانی از غلامان امیر خلف بانو ، آخریم امیر صفاری ، زیر بار هزینه های زندگی قد خم مرد و با جبّه ای پس و پیش چاک ، از سر ناگزیری با شاعری به نرمی حریر راهی دربار چغانی شد . روستا زاده ی سیستانی وقتی قصیده ی زیبای « با کاروان حُلّه » را بر خواجه عمید اسعد وزیر چغانی خواند ، وزیر باور نکرد که این شعر ساخته ی خود او باشد .
شلعر جوان و خوش گذران سیستانی را از حدود سال 390 ه . ق . در خدمت سلطان بلامناع غزنه ( سلطان محمود ) می بینیم ، جایی که در آن ، از نعمت و ثروت و حرمت بسیار برخوردار گردید . فرّخی علاوه بر شاعری آوازی خوش داشت و ساز هم خوب می نواخت .
بعد از مرگ محمود ، در سال 421 ه . ق . فرخی دل شکسته و اندوه زده ، به دربار سلطان مسعود پیوست و تا پایان عمر _ در سال 429 ه . ق . _ به ستایش این امیر مشغول بود .
دیوان شعر فرخی _ که بالغ بر چند هزار بیت می شود _ مجموعه ای است از قصاید ، چند ترکیب بند و تعدادی غزل و قطعه و رباعی
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید