موضوع: صادق هدايت
نمایش پست تنها
  #50  
قدیمی 09-28-2010
بانوی کرد تبار آواتار ها
بانوی کرد تبار بانوی کرد تبار آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Sep 2010
محل سکونت: بر بال نسیم
نوشته ها: 31
سپاسها: : 0

3 سپاس در 2 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Post واقعیت مجازی "بوف كور "

در متن زير كتاب بوف كور هدايت با توجه به فاكتورهاي اشاره شده در مقاله ميلر نقد شده است.
1- غرابت ادبيات در بوف كور
«درباره مضمون بوف‏كور نظرات زيادي ارائه شده كه اغلب با يكديگر در تضادند. برخي آنرا شرح حال يك مريض رواني مي‏دانند، و برخي اسطوره‏هاي شرقي، برخي آنرا داستاني فلسفي مي‏دانند بيانگر فلسفه بودا، ديگران آن را در اصل نيهيليستي مي‏خوانند. و بازهم برخي بوف كور را در اصل رماني اجتماعي و حتي سياسي خوانده‏اند...
به نظر من هيچ يك از اين نظرات در اصل «غلط» نيست. اشكال زماني است كه يكي از آنها را نه بعنوان يكي از مضامين مستتر در داستان كه به عنوان كل داستان ارائه مي‏دهيم. بوف كور بر محور يك مضمون مشخص و روشن كل نمي‏گيرد، گرچه مضامين زيادي مي‏توان در آن يافت. ولي مهمتر از اين مضامين دريافت‏هاي ماست از داستان»

۲- زبان
هدايت از تكنيك تك‏گويي (مونولوگ) در نگارش بوف‏كور بهره‏ گرفته است.
از آنجا كه شواهد بسيار در متن خواننده را به در نظر گرفتن اين تكنيك در خواندن بوف‏كور ملزم مي‏كند، بايد بتوان بر اساس مفروضات زير به تحليلي يكدست و بي‏تناقض از بوف كور دست يافت. مفروضات موردنظر، با توجه به عناصر دراماتيك مونولوگ، از اين قرارند:
الف) در بوف‏كور، راوي واحدي وجود دارد كه در لحظة بحراني بعد از قتل زن اثيري/لكاته قرار گرفته است.
ب) در بوف‏كور، مخاطبِ راوي ساية اوست كه به گفتة راوي بازتابي از همة شخصيت‏هاي ديگر داستان است.
ج) در بوف‏كور، راوي با لحني حق به جانب و ظاهراً مستدل به توجيه جنايت خود مي‏پردازد، امّا درخلال حرف‏هاي او متوجه مي‏شويم كه، علي‏رغم حرف‏هاي فيلسوف‏مآبانه، راوي ناآگاهانه در كار لودادن روحية بيمارگونة خويش است. و علائم وسواس، توهم، هذيان، اختلال شخصيتي، ترس بي‏جا، تمايل به آدم‏كشي، اعتياد،‏ تمايل به مرده و خرافه‏پرستي در شخصيت و رفتار او بارز است.
د) در بوف كور، صادق هدايت مجال اظهارنظر مستقيم را از خود سلب مي‏كند و ذكاوت خواننده را در مقابل راوي متكلم وحده به چالش برمي‏انگيزد.

۳- اسرار، واژه ؟؟؟
خوانندة آثار هدايت بايد محتاط باشد و بداند كه كلمات در داستان‏هاي او گاهي ممكن است معنايي غير از معناي متداول داشته باشند. تصويرها و توصيفات گاهي بايد با درنظر گرفتن مفهوم غيرمتداولشان تعبير شوند. اين شگرد را هدايت در داستان‏نويسي نه براي دست‏انداختن خواننده، بلكه از جهت عمق بخشيدن به مضمون، ايجاد رئاليسم و عدم حقنه كردن نظر خود به خواننده به كار مي‏گيرد.
چنان كه گفتيم، در بوف‏كور، راوي علاوه بر همه خصوصيات متناقضي كه دارد، از قدرت كلامي چنان سحرآميز برخوردار است كه از همان ابتدا قادر است پرده‏اي خوش‏نقش و نگار از كلمات قصار و كلي‏بافي‏هاي ظاهراً متفكرانه و فيلسوف‏مآبانه‏ برصد عيب نهان خود بكشد تا جنايت هولناكش درنظر خواننده بي‏رنگ شود. او موفق مي‏شود به نيروي گفتار جنايت خود را به چشم خواننده موجّه جلوه دهد و از چهرة‏ تبهكار خود مظلوم دادخواهي بسازد كه شفقت و همراهي خواننده را نيز با خود داشته باشد، علي‏الخصوص كه او متكلم وحده است و حضور هشداردهندة نويسنده به شكل مستقيم در داستان مجال بروز ندارد.
از همان ابتداي داستان، راوي با سرپوش نهادن بر مشغلة اصلي ذهن خود ذهن خواننده را با مسئله‏اي انتزاعي درگير مي‏كند و آن را با چنان جادويي مطرح مي‏كند كه خواننده از همان جا قدرت تفكّر خود را منفعلانه به او مي‏سپارد:
در زندگي زخم‏هايي هست كه مثل خوره روح را آهسته در انزوا مي‏خورد و مي‏تراشد. اين دردها را نمي‏شود به كسي اظهار كرد.

۴- اختراع يا اكتشاف
در بوف كور سه دسته شخصيت وجود دارد. زن اثيري، راوي، و مردم معمولي. راوي به علت تماس با هنر و فلسفه از سنخ مردم معمولي جداست و عدم ارتباط خود را با جامعه نتيجة همين عدم تجانس ذهن آرمانگراي خود با روحيه مردم معمولي مي‏داند. آنجا كه راوي بوف كور به مسائلي چون خرافات،‏ عادات كسالت‏بار و سنت‏هاي سنگ‏شدة جامعه، كه در هيئت شخصيت‏هايي مثل پيرمرد خنزرپنزري و دايه مجسم شده، يورش مي‏برد،‏ خواننده به حق با راوي همراه مي‏شود. اما، چنان كه بعداً خواهيم ديد، هدايت خود راوي را نيز در تحليل نهايي از قماش همين مردم و محصول همين جامعه مي‏بيند. خشم و نفرت راوي از مردم، بيش از آن كه نتيجة‏ آرمانگرايي او باشد،‏ خشونتي است ناشي از انفعال و بي‏عملي او.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید