
10-07-2010
|
 |
کاربر فعال  
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9
155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کایزر در کتاب خلاقیت و شما خلاقیت را به کارگیری توانائیهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید تعریف می کند، همچنین جرج تری در کتاب اصول مدیریت عنوان می کند که هر انسان مدیر یا غیرمدیری از استعداد خلاقیت برخوردار است ولی آنچه که مهمتر از وجود خلاقیت است، جلوگیری از عوامل بازدارنده ظهور آن است، که در صورت آزادسازی ذهن از پارادایم ها و الگوهای زنجیره ای، می توان در مدت کوتاهی شاهد رشد و خلاقیت بود و در ادامه موانع خلاقیت را به ترتیب زیر معرفی می کند:
بروز خلاقیت درگرو پیروزی بر موانع فوق و شکستن عادتها و سنتهای دست و پاگیر است. راجرفون اوخ در کتاب تلنگری بر ذهن این مـــوانع را به قفلهای ذهنی تعبیر می کند، که ذهن افراد توسط این قفلها محدود شده و حرکت آنها به سمت خلاقیت غیرممکن می گردد. گوتنبرگ با شکست این قفلها بود که فراموش کرد غلتکهای پرس انگور برای این کار ساخته شده و یا بوشل (موسس شرکت آتاری) که بازی با دستگاه تلویزیون را غیرممکن تلقی نکرد.
برای درک بهتر موضوع حالتی را درنظر بگیرید که معلمی با گذاشتن نقطه بر روی تخته سیاه نظر دانش آموزان دبیرستانی و بچه های کودکستانی را جویا شد و جواب هر کدام به این ترتیب بود که بچه های دبیرستانی به اتفاق آن را نقطه عنوان کردند، حال اینکه بچه های کودکستانی هرکدام تعبیری از آن کردند که یکی ماسه، دیگری چشم جغد، ستاره، حشره مرده، و... را عنوان کردند. «نیل پوستمن» این حالت را به این صورت بیان می کند که متاسفانه کودکان ما با علامت سوال وارد مدرســـــه می شوند و به شکل نقطه از آن خارج می شوند. ۱) ترس از انتقاد و شکست؛ ۲) عدم اعتماد به نفس؛ ۳) تمایل به همرنگی با جماعت؛ ۴) عدم تمرکز ذهنی.
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|