نمایش پست تنها
  #1241  
قدیمی 10-20-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض




به من مگو که خدا را ندیده ام هرگز

اگر خداطلبی

خدا در اشک یتیمان رفته از یادست
خدا در آه غریبان خانه بر بادست

اگر خدا خواهی

درون بغض زنان غریب جای خداست

دل شکسته ی هر بینوا سرای خداست

نگاه کن به هزاران ستاره در دل شب

به آسمان بنگر

به آسمان که پر از گوهرست دامانش

به کهکشان که ندانی کجاست پایانش

رونده ایست خدانام در خم این راه

ببین به دیده ی دل

به فرق ثابت و سیاره جای پای خداست

به من مگو خدا را ندیده ام هرگز

دو دیده را بگشا

ببین چراغ طلا را که صبح از پس کوه

طلای نور به دریا و رود می پاشد

بدان پرنده ی رنگین نگر که در دل باغ

به برگ برگ درختان سرود می پاشد

سرود او همه گلنغمه یی برای خداست

در آشیانه ی شب

در آستانه ی صبح

در آن دمی که ز پستان شیر مست فلق

به کام دره و دریا و کوه و بیشه و باغ

دو دست غیبی شیر سپیده می ریزد

به وقت نیمشبان در سکوت رویا رنگ

که جز صدای نسیم و نوای مرغ سحر

ز هیچ حنجره یی نغمه بر نمی خیزد

به گوش باطن من هر صدا صدای خداست

به وقت حمله ی بنیاد سوز طوفانها

که سرو های کهن

به دست باد مهیبی به خاک می افتد

در آن دمی که ز بیم غریو رعد به کوه

هزار صخره به خاک هلک می افتد

به وقت زلزله ها

مگو کجاست خدا

نهیب زلزله حرفی ز خشم های خداست

در آن زمان که فتد لرزه به جان زمین

و لحظه لحظه غریو شبانه می پیچد

به بیشه های عظیم

صدای عربده ی رعد با تو می گوید

که آسمان و زمین

به زیر سم ستوران بادپای خداست

مخواه لب بگشایم که تاب گفتن نیست

سکوت من مشکن

که در سکوت پر از حیرتم قنای خداست

به ناله های شب آمیز مرغ حق سوگند

به روشنایی زیبای هر فلق سوگند

به سرخ فامی خورشید در شفق سوگند

به گریه سحر بندگان پاک قسم

درون مویرگ و موی من هوای خداست
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید