کرجیهای ارس
بلبلی بودم و گشتم به غلط عاشق خس
بلبل و عشق خس و خار غلط باشد و بس
ای دریغا که خسی را به غلط خواندم گل
بدتر آنکه گلی را به غلط خوانی خس
صید شاهین نظربخت بلندی دارد
لاشه باشد که بود درخور صید کرکس
ره به منزل نبرد راه ضلالت پیمای
گرچه صدبار به گوشآیدآواز جرس
عرصه ی جلوه مادرخور جولان تو نیست
نسبت ما تو شد نسبت سیمرغ و مگس
عشق را حرمت میخانه نگهدار که نیست
محرم این حرم قدس هوادار هوس
نیست در آب کرج لطف و صفایی یارب
فرجی تا برسم به کرجی های ارس
یاد یاران قدیمم نرود از دل تنگ
چون هوای چمن از یاد اسیران قفس
شهریا را چه غمت هست که غمخوارانت نیست
غمگسار تو سرشک شب تنهایی وبس
__________________

|