نمایش پست تنها
  #11  
قدیمی 10-30-2010
BaHaReH آواتار ها
BaHaReH BaHaReH آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 144
سپاسها: : 15

11 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض



كلبه كوچك

تنها بازمانده يك كشتي شكسته ، توسط جريان آب به جزيرهاي دور افتاده برده شد ، او با بيقراري به درگاه خداوند دعا مي كرد تا اورا نجاتبخشد ، او ساعت ها به اقيانوس چشم مي دوخت ، تا شايد نشاني از كمك بيايد اما هيچچيز به چشم نمي آمد .

سرآخر نا اميد شد و تصميم گرفت كلبه اي كوچك بسازد تااز خود و وسايل اندكش بهتر محافظت نمايد. روزي پس از آنكه از جستجوي غذا بازگشت ،خانه را در آتش يافت ، دود به آسمان رفته بود ، بدترين چيز ممكن رخ داده بود.

او عصباني و اندوهگين فرياد زد: " خدايا چگونه توانستي با من چنين كني ؟ "

صبح روز بعد او با صداي يك كشتي كه به جزيره نزديك مي شد از خواب برخاست ،آن
كشتي مي آمد تا او را نجات دهد .

مرد از نجات دهندگان پرسيد : " چطور متوجه شديد كه من اينجا هستم ؟ "

آنها در جواب گفتند : " ما علامتدودي را كه فرستادي ، ديديم . "



آسان مي توان دلسرد شد ، هنگامي كهبنظر مي رسد كارها به خوبي پيش نمي روند ، اما نبايد اميدمان را از دست دهيم زيراخدا در كار زندگي ماست ، حتي در ميان رنج و درد .

دفعه آينده كه كلبه شمادر حال سوختن بود به ياد آوريد كه آن شايد علامتي باشد براي فراخواندن رحمت خداوند
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید