16 مهر تولدت بود کوروش
دلم خون بود و خون میمونه
چهل و یک سالگیت مبارک
دعا کردیم که بمانی ، بیائی کنار پنجره ، باران ببارد .
و باز شعر مسافر خاموش خود را بشنوی :
اما دریغ که رفتن راز غریب همین زندگیست .
رفتی پیش از آن که باران ببارد
بیا ببین روزگارمو....