
11-12-2010
|
 |
کاربر فعال  
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9
155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
هنوزم یاد چشمانت مرا آشفته می سازد !
وجودم هستی خود را به پای ناز چشمان تو می بازد !
پس از عمری خطا دیدن ز کردار پر ایهامت !
هنوزم آشیان دارم !
کنار خاطرات تلخ و شیرینت
و بی پروا دلم در آرزوی دیدن لبخند زیبای تو می تازد !
و می ترسم که در پیچ و خم آن کوچه ی دلواپسی های تمنایت ، اسیر آید !
دوباره حالت تردید بر دشت امید و آرزویم سایه اندازد !
هنوزم لحن زیبای تو در گوشم طنین دارد !
و یاد زلف پر چینت، دل دیوانه ما را چنین آشفته می سازد !
و می دانم
تپش های دل بی تاب و غمگینم ، رهی بی راهه را پیمود !
که پایانش شبی تار و پر از غوغای غم بود !
و شاید ....!
و شاید نقش تقدیرم چنین بود !
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|