رفته بودم اگه باتو میشد از جنس تو باشم
با غریبه آشنا و با خودم غریبه باشم
رفته بودم اگه چشمهات از حقیقت دم نمی زد
اگه داغ بوسه هاتو دست تو مرهم نمی زد
ساده بود از تو گذشتن اما موندم با یه باور
که تو میرسی به دادم توهمون لحظه آخر
حالا اون لحظه رسیده! لحظه شکستن من
واسه باوری که مرده به عزا نشستن من
لحظه سقوط آزاد تو نبود چتر دستهات
آره می دونم عزیزم که توبردی منو از یاد
دیگه فرقی هم نداره که کجایی با کی هستی
مثل یه خاطره تلخ توی آه من شکستی
حالا میرم که بدونی رفتن هم یه انتخابه
با تو ازجنس تو میشم. آره!نه هم یه جوابه