ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی
رفتی و تنهام گذاشتی دل به نا باوری بستی
ای که بی تو تک تنهام توی این غربت سنگی
میدونم بر نمی گردی شدی هم رنگ دو رنگی
همه ی زندگی من اون نگاه عاشقت بود
چرا فکر کردی به جز من یکی دیگه لایقت بود
رفتی و ازم گرفتی اون نگاه اشناتو
واسه من دامی گذاشتی التهاب لحظه ها تو
حالا من تنها نشستم با نوای بی نوایی
چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفایی
__________________
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو
و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق ...
مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!
|