
11-18-2010
|
 |
کاربر فعال  
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9
155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
براي اينكه صداي شكستن دلش شنيده نشود با صداي بلند مي خندد.
آنقدر تنهايي را دوست داشت كه از سايه خودش هم بيزار بود.
براي اينكه عشقش را از قلبش پاك كند، قلبش را فرمت كرد.
خورشيد عشق هم نتوانست قلب يخي او را گرم كند.
نگاهم را زنده به گور کردم
آنقدر برايت کوتاه آمدم تا اينکه ناپديد شدم
با دم آهت آخرين شمع اميدم هم خاموش شد
از فرط نااميدي ،تمام اميدهايم را زير پا له کردم
مغزم بر روي شعله هاي دلم که براي قلبم مي سوخت ، کباب شد
در رقابت عقربه های ساعت با يکديگر هميشه بازنده چشم من است
وقتي که خارج از خانه چشمانت را باز مي کني ، عطر نگاهت در آسمان گم مي شود
ماهيهای آپارتماننشين، در تنگ آب زندگی میکنند
ماهی، هيچگاه برای تعطيلات به کنار دريا نمیرود.
ماهی تنها جانوری است که بهراستی دل بهدريا میزند.
عکس جوانيم را روی آينه چسباندهام تا گذر زمان را نبينم.
مترسک رنجيده از کشاورز، با پرندهها دستبهيکی میکند
عاشق دلشکسته، تکههای دلش را از روی زمين جارو میکند..
با اينهمه خون دلی که خوردهام، در شگفتم که چرا دراکولا نمیشوم
چون از زندگی خسته شدهبود، مرخصی گرفت و رفت به جهان ديگر
بيکاری هم، خودش يک کار است، افسوس که تعطيلی و مرخصی ندارد.
پرندهای که فريب مترسک را بخورد، از گرسنگی میميرد.
ماهی تنها جانوری است که بهراستی دل بهدريا میزند.
پرنده گوشهگير، روی شانه مترسک لانه میسازد.
گياه توی گلدان، شبها خواب باغچه را میبيند.
قلب تاکسيمتر، با ديدن مسافر به تپش میافتد
گرمترین کلامها را از دستانت شنیدم .
با تخیلم به تماشای لطافتها می نشینم .
خورشید سلامم را با نگاهی منجمد کردی .
دلم می خواهد که خاموشی شب را با هم جشن بگیریم .
مرا ببخش ، زیرا خانه قلبم ، در تیرس زبانت یزم قرار دارد .
دلم می خواهد اولین کسی باشم که برای عروسی ماهی ها کل می زند .
همدل ، همراز ، همصحبت و ....... از پیشوند ( هم) نایاب تر هم یافته اید ؟
سایه ام عاشق سایه ات شده است ، می خواستم ببینم آیا می توانیم همسایه شویم ؟
آن شب که دستم روی گوشش قرار داشت ، خندید و گفت : قلبت دارد برای مغزت جوک تعریف می کند .
دلم می خواهد تمامی خاطرات خوشم را هم به دیگران هدیه دهم ، تا دیگر این دنیا هیچ منتی بر سرم نداشته باشد .
با نگاهت آرامش را به من می دهی،با کلمات آنرا می گسترانی و با بدرودت همه را ضایع می کنی .
پایمال ترین، بی بوترین ولی مقاوم ترین گل دنیا را روی قالی خانه مان یافتم .
نميدانم چرا گل مریم را در هیچ چمنزاری نیافته ام ، فقط و فقط در گل فروشی ها .
وسوسه انگیز ترین وسیله ای را که در این سالیان اخیر دیده ام ، پریز برق بوده .
به عشق شنیدن صدای قور قور شکمم ، هر شب صدها قورباغه به کنار بسترم می آیند .
اگر روزی مهربانی را به عنکبوت یاد دهم ،مطمئناً از گرسنگی خواهد مرد .
ان روز که به من گفتی ( ازت بدم می یاد ) ، با حرارت غمگینی بخار شدم .
آرزو دارم که روزی با چشمان خودم ، فاصله بین دو چشمم را ببینم .
با دم آهت آخرین شمع امیدم هم خاموش شد .
کدام دکتری می تواند نبض روحم را بگیرد .
وقتي صفر جلوي اعداد ديگر مي ايستد, احساس غرور مي كند.
بعضي ها به روحشان هم سفيد كننده مي زنند.
با كاسه سرم,افكارم را آبكشي مي كنم!
تير هميشه به راه راست مي رود!
دزد ناشي به جيب خود مي زند!
داس اجل آرزوهايم را درو كرد.
پاي افكارم را قلم كردم.
كارتونك, از خانه تكاني بيزار است.
ماهي خجالتي در موقع تحويل سال, قرمز شد!
درختان با شاخه هاي پر شكوفه به استقبال بهار رفتند.
بخاطر ماهي قرمز حوض, هفت سين را كنار حوض چيد
چشمان سبزش, كمبود سين در سفره هفت سين را جبران كرد.
باغبان كاملترين هفت سين را دارد, سوسن و سنبل و سرو و سيب و سنجد و سير!
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|