لحظه تکرار
شعرهای دفتر من هیچ می دانی چه شد ؟ ... شعله و خاکستر من هیچ می دانی چه شد ؟
رفتنت بر عهد و پیمان خط بطلانی کشید ... اعتقاد و باور من هیچ می دانی چه شد ؟
بعد تو دیگر کسی یادی از این تنها نکرد ... چشم مانده بر در من هیچ می دانی چه شد ؟
لحظه تکرار تو در هر عبور از حادثه ... زخم های پیکر من هیچ می دانی چه شد ؟
مستی من از تو و از همت چشمان توست ... جام درد و ساغر من هیچ می دانی چه شد ؟
کاش می دیدی شکستم لحظه انکار تو ... در وداع آخر من هیچ می دانی چه شد ؟
رفتی و آن حلقه را با خود نبردی یادگار ... حرمت انگشتر من هیچ می دانی چه شد ؟
نیستی تا وقت گریه یار چشمانم شوی ... گونه خیس و تر من هیچ می دانی چه شد ؟
رفتی و من ماندم و یک دفتر و صدها غزل ... شعرهای دفتر من هیچ می دانی چه شد ؟
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )