
12-04-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
« ماستها را کیسه کرد .» یعنی : ترسید ، جا خورد . دیگر جرأت سخن مخالف نداشت .داستان این ضرب المثل این است :
ژنرال کریمخان ملقب به مختارالسلطنه سردار منصوب در پایان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در اصفهان بود.مختارالسلطنه پس از چندی از اصفهان به تهران آمد هدف او سامان بخشیدن به وضع خواربار تهران و مبارزه با گران فروشی بود.
او همچنین گدایان و ولگردان و بیکاره ها را جمع آوری کرد .
روزی به مختارالسلطنه اطلاع دادند که قیمت ماست که از خوردنی های عمومی است ؛منصفانه نیست و مغازه داران گران می فروشند.
او با چهره ای ناشناس به مغازه ای رفت و ماست خواست .
ماست فروش که مختارالسلطنه را نشناخته و تنها نامش را شنیده بود پرسید:
«چه جور ماست می خواهی؟»
مختارالسلطنه گفت:«مگر چند جور ماست داریم؟»
ماست فروش پاسخ داد:«پیداست تازه به تهران آمده ای و نمی دانی که دو جور ماست داریم: یکی ماست معمولی، دیگری ماست مختارالسلطنه!
مختارالسلطنه با شگفتی از این دو گونه ماست پرسید. ماست فروش گفت:«ماست معمولی همان ماستی است که از شیر می گیرند و بدون آنکه آب داخلش کنیم تا پیش از حکومت مختارالسلطنه با هر نرخی که دلمان می خواست به مشتری می فروختیم. اکنون هم در پستوی دکان از آن ماست دارم که اگر بخواهید میتوانید ببینید و البته به قیمتی که برایم صرف می کند بخرید! اما ماست مختارالسلطنه همین طغار دوغ است که در جلوی دکان و بابر چشم شما ست و از یک سوم ماست ودو سوم آب درست شده است! از آنجایی که این ماست را به نرخ مختارالسلطنه می فروشیم به این جهت ما لبنیات فروشها این جور ماست را ماست مختارالسلطنه لقب داده ایم! حالااز کدام ماست می خواهی؟ این یا آن؟!
مختارالسلطنه که تا آن هنگام خونسردیش را نگاه داشته بود بیش از این تاب نیاورده به فراشان حکومتی که پیرامون وی وگوش به فرمانش بودند دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش وارونه آویزان کردند و بند تنبانش را محکم بستند. سپس طغار دوغ را از بالا داخل دو لنگۀ شلوارش سرازیر کردند و شلوار را از بالا به مچ پاهایش بستند. بعد از آنکه فرمانش اجرا شدآن گاه رو به ماست فروش کرد و گفت:« آنقدر باید به این گونه آویزان باشی تا همه آبهایی که داخل این ماست کردی از خشتک تو خارج شود و لباسها و سر و صورت تو را آلوده کند تا دیگر جرأت نکنی آب داخل ماست بکنی.
چون دیگر لبنیات فروشها ازکیفر شدید مختارالسلطنه نسبت به ماست فروش یاد شده آگاه گردیدند همه و همه ماستهارا کیسه کردند تا آبهایی که داخلش کرده بودند بیرون بیاید و مانند همکارشان گرفتار خشم مختارالسلطنه نشوند.
از آن زمان صد سال است که این داستان در میان مردم ایران ضرب المثل شده است .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|