
12-05-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
یک تاجر آمریکایی نزدیک یک روستای مکزیکی ایستاده بود. در همان هنگام یک قایق کوچک ماهیگیری رد شد که درونش چند تا ماهی بود.
از ماهیگیر پرسید: چقدر طولکشید تا این چند تا ماهی را گرفتی؟
ماهیگیر: وقت بیسار کمی .
تاجر: پس چرا بیشتر صبر نکردی تا بیشتر ماهی گیرت بیاید ؟
ماهیگیر: چون همین چند تا برای سیر کردن خانواده ام کافی است.
تاجر: اما بقیه وقتت راچه می کنی ؟
ماهیگیر: تا دیر وقت می خوابم ، کمی ماهی گیری می کنم ، بابچه ها بازی می کنم بعد می روم به دهکده و با دوستان شروع می کنیم به گیتار زدن. خلاصه مشغولیم به این نوع زندگی.
تاجر: من در هاروارد درس خوانده ام و می توانم کمکت کنم. تو باید بیشتر ماهی گیری کنی. آن وقت می توانی با پولش قایق بزرگتری بخری و با درآمد آن چند تا قایق دیگر هم بعداً اضافه می کنی. آن وقت قایق بیشتری برای ماهیگیری داری.
ماهیگیر: خوب, بعد از آن چه کنم ؟
تاجر: به جای اینکه ماهی ها را به واسطه بفروشی آنها رو مستقیــما به مشتری ها می دهی .
و برای خودتکار و بار درست می کنی . پس از آن کارخانه به راه می اندازی و ناظر آن می شوی . این دهکده کوچک را هم ترک می کنی و می روی مکــــزیکوسیتی! بعداز آن هم لوس آنجلس سپس نیویورک.آنجاست که دست به کارهای مهمتری می زنی.
ماهیگیر:این کار چقدر طول می کشد ؟
تاجر: پانزده تابیست سال.
ماهیگیر: اما پس از آن چه کنم آقا ؟
تاجر: بهترین قسمت همین است,دریک موقعیت مناسب که گیر آوردی می روی و سهام شرکت رو به قیمت خیلی بالا می فروشی! اینکار میلیون ها دلار برایت درآمد دارد.
ماهیگیر: میلیون ها دلار! خوب پس از آن چه ؟
تاجر: آن وقت بازنشسته می شوی! می روی یه دهکــده ی ساحلی کوچکی ! می توانی تا دیر وقت بخوابی!کمی ماهیگیری کنی, با بچه هایت بازی کنی! و تا دیر وقت با دوستات گیتار بزنی و خوش بگذرانی و به دهکده کوچکی بروی .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|