
12-06-2010
|
مدیر روانشناسی  
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221
2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
كاشكي تــاريكي ميرفت فردا ميشد
صبــح ميشــد چـشمــون تــو پيـدا ـميشد
لباي ناز تو با قصه عشق مثله گلهاي بهاري وا ميشد
تــا دلـم شِكــــــوه رو آغــــاز مــيكــنـــه
ديــگــه اشكــم واســه من ناز ميكنه
يـادتـه قول دادي پيشم بموني
قصه عشق زيـر گوشـم ميخوني
نميدونست دل وامــونده من كه تو رسـم بيوفـايي مــيدوني
تـا دلـم شِكــوه رو آغــاز ميكنه ديگه اشكم واسـه من ناز ميكنه
هنوز از عشق تـو لبريز تنم
عاشق چشمون ناز تو منم
نميدونم چرا من هم مثله تو
نمــيتــونمــــ زيـــر قولم بزنم
تا دلم شِكــوه رو آغـــــاز ميكنه
ديگـه اشكم واسه من ناز ميكنه
تا دلم شِـكوه رو آغــاز ميكنــه ديگه اشكم واسه من ناز ميكنه
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|