
12-07-2010
|
 |
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان 
|
|
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681
5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شعر زيباي حميد مصدق خرداد 1343
تو به من خنديدي
و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه ي همسايه
سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من کرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتي
و هنوز
سال هاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
مي دهد آزارم
و من انديشه کنان غرق در اين پندارم
که چرا باغچه ي کوچک ما سيب نداشت؟
جواب فروغ فرخ زاد
من به تو خنديدم
چون که مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه ي همسايه
سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي
باغبان باغچه همسایه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا که با خنده ي خود
پاسخ عشق تو را
خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليک
لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد
گريه ي تلخ تو را
و من رفتم
و هنوز
سال هاست که در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض نگاه تو تکرار کنان
مي دهد آزارم
و من انديشه کنان غرق در اين پندارم
که چه مي شد اگر باغچه ي خانه ي ما سيب نداشت؟
و حالا جوابیه یه شاعر جوون به اسم جواد نوروزی بعد از سالها به این دو تا شاعر
دخترک خندید و
پسرک ماتش برد !
که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید
به خیالش می خواست،
حرمت باغچه و دختر کم سالش را
از پسر پس گیرد !
غضب آلود به او غیظی کرد !
این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که
روی خاک افتادم
من که پیغامبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندانِِ
تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
هر دو را بغض ربود......
دخترک رفت ولی
زیر لب این را گفت:
" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
" مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "
سالهاست که پوسیدهام آرام آرام !
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:
این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|