
12-09-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آیا واژه های عربی که در فارسی به کار می بریم برابرهای پارسی ندارند؟
بیشتر واژه های دارای ریشه ی عربی که در فارسی به کار می بریم برابر فارسی دارند ولی ما فارسی زبانان آگاهانه یا ندانسته از آنها بهره نمی بریم و به جای آن از واژه های عربی بهره می بریم .
برخی نیز می پندارند چنانچه از واژه های ناآشنا و " هرکس ندان" استفاده کنند و یا اگر از واژگان عربی ، انگلیسی یا فرانسه در سخن خود و یا در نوشتار خود آورند دلیل بر دانایی ایشان است و بدبختانه زبان فارسی را دچار آسیب می سازند . زیرا زبان ابزاری برای فهمیدن سخن و مقصود دیگران و فهماندن سخن و مقصود خودمان است .
گفتن مستأصَل به جای درمانده ؛سبط اکبر به جای نوه بزرگ تر ؛ مُحاجّه به جای ستیزه گویی؛تعمّق به جای دور اندیشی ؛ متموّل به جای دارا ؛ به غَضِّ نظر به جای چشم پوشی همه برای این است که گوینده یا نمی تواند درست سخن بگوید و یا دچار " خودکوچک بینی" است و فرهنگ و زبان خودش را خوار می انگارد و یا می خواهد خود را فردی بالاتر از دیگران بنمایاند.
خواننده ی گرامی توجه داشته باشد که منظور من دور ریختن کلمات عربی نیست زیرا هیچ زبانی نیست که از زبان های دیگر واژه ستانی نکرده باشد و بدانید که من خود مدرّس زبان عربی هستم و هیچ گاه با زبانی که با علاقه درس می دهم دشمنی ندارم . زبان میراث بشریت و از آنِ همگان است . ترکی ، کردی ،فارسی ،عربی ، انگلیسی و...از آنِ به همه ی بشریت است نه اینکه عربی فقط از آنِ عرب است . چنین فکری مایه ی دشمنی بیهوده مردمان و پسرفت و کج اندیشی است .
ما باید از کلمات زیبای عربی استفاده کنیم اما به اندازه و به گونه ای که به فارسی کمک کند نه اینکه آسیب برساند و موجب شود املای فارسی دشوار شود و فراگیران زبان فارسی با سختی روبرو شوند و فارسی را زبانی یادنگرفتنی بپندارند .
آیا هر کس حق دارد وارد مرزهای ایران شود ؟ واژگان نیز چنین است هر واژه ای نباید به زبان راه یابد مگر اینکه موجب پیشرفت و بهبودی آن شود . زمانه، زمانه ی سادگی در زبان است دوره ی کلیله و دمنه به پایان رسیده است . ما سخن می گوییم تا بفهمانیم و بفهمیم نه اینکه منظور گوینده و نویسنده را در نیابیم.
ما باید از هر واژه ای که بتواند در فهمیدن و فهماندن منظورمان یاری رسان ما باشد بهره ببریم ولی به شرط اینکه سود برساند نه زیان . مثلاً تا وقتی که به سادگی می توانیم بگوییم « دریافت » چرا از واژه ی « دریافت » بهره نبریم و به جایش از واژه ی نا آشنایی مانند « استلام » استفاده کنیم .
اکنون به نمونه های از برابرهایی که برای کلمه های عربی وجود دارد ولی ما بسیاری از اوقات از معادل عربیشان استفاده می کنیم دقّت کنید :
حاضر ،موجود: باشنده
اجازه : پَرَک
زینت: آراستن
فارغ التحصیل : دانش آموخته
راضی : خشنود
احساس : سِهیدن ، سهش
تأثیر: فَرجاد
مقدس: ورجاوند ، اسپند ، سپنت ، سپنتا
دلیل و علت : شُوَند
حقیقت: آمیغ
هویت یا ماهیت : چِبود
ضامن : پایندا
تحقیق : پژوهش
تعلیم و تعلم : آموزش و پرورش
استبداد: خودکامگی
مجسمه : تندیس( خود مجسمه را عرب به کار نمی برد و تمثال می گوید.)
منظم: بسامان
عادت : خوی
اجداد: نیاکان
صفحه: سات ، رویه
خصومت : دشمنی ، ستیز
قرن: سده
معما: چیستان
غیر قابل اشتعال: نسوز
غیر قابل معالحه: بی درمان
خلقت: آفرینش
اقتصاد: اندازه داری
نصیحت: اندرز، پند
عضو: اندام ، هموَند
فرضیة : انگاره
خداحافظ: بدرود
سلام علیکم : درود بر شما
استعمال : به کارگیری
اکتفاء: بسنده کردن
جمعیت یا حزب: باهَماد
سوء ظن : بد گمانی
اطراف: پیرامون
مضیقه: تنگنا
ممانعت: جلوگیری
مطبوعات : چاپاک ها
اغماض: چشم پوشی
امواج: خیزاب ها
امضا کردن: دستینه نهادن
عمیق : ژرف ، گود
متشکر: سپاسگزار
طریقه: شیوه
معجزة : نتوانستنی ، نیارستنی
ظهر: نیمروز
فجر: پگاه
صبح: بامداد
خصوصیات: ویژگی ها
خاص: ویژه
اقتدار: یارایی
اول: نخست ، یکم
شبیه: مانند ، همچو ، چون ، به سانِ
التماس: لابه
بشارت: مژده
وساطت: میانجیگری
اجتماعات: گردهمایی ها
علم هیأت: ستاره شناسی
ریاضت: سختی کشی
صورت و ظاهر : رویه
مشکل: دشوار
مبارک : خجسته
مشتق: برگرفته
میثاق: پیمان
حوادث: رویدادها
قابل رؤیت: بیناک
مسؤول: پاسخ ده
تبادل افکار : هم اندیشی
مسألت : درخواست
مرئی/نامرئی : دیدنی / نادیدنی
رعیت : بازیار
قافیه : پَساوَند
شاعر : چامه گو ، سخن سرا ، سراینده
نقد: دَستادَست
نسیه : پَستادَست
مُقِــرّ/ مُعتَرِف : خُستو
( ز آز و فُزونی به یک سو شویم به نادانی خویش خُستو شویم)
بله : آری
عکس العمل : واکنش
منوّر الفکر : روشنفکر
بی حدّ و حصر : بی اندازه
اگر بخواهم بیشتر بنویسم باید یک فرهنگ کامل در این مورد بنویسم . اما کوتاه سخن اینکه بسیاری از واژه های فارسی را ما از یاد برده ایم و واژه های عربی را جایگزین آن کرده ایم و این در حالی است که در برابر واژه های عربی واژه های فارسی ریشه داری وجود دارند.بدبختانه برخی به این پندار نادرست فرو رفته اند که فارسی بدون کلمات عربی یک زبان ناقص است . این سخن ناشی از ناآگاهی این افراد نسبت به دانش زبان شناسی است و ما دیدیم که فارسی معادل های عربی را به جای کلمات خودش به کار می برد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|