
12-11-2010
|
 |
کاربر فعال  
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9
155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نشيب و فرازهاي شبيه خواني
در عصر قاجار و به خصوص در زمان حكمراني فتحعلي شاه و ناصرالدين شاه قاجار، تعزيه رونق گسترده اي يافت و اجراي آن در سراسر ايران متداول گرديد، اما غالباً دست اندركاران و برگزاركنندگان شبيه خواني، وابسته به سلاطين و وابستگان دربار قاجاريه بوده اند؛ به نحوي كه نفوذ فرهنگ شاهان را به خوبي مي توان در مجالس تعزيه اين عصر شاهد و ناظر بود. از شواهد رواج تعزيه در چنين دوراني برپا شدن تكيه و مرسوم شدن تكيه سازي مي باشد؛ اما مشهورترين، مجلل ترين و مهم ترين اين بناها تكيه دولت است. هنگامي كه ناصرالدين شاه براي نخستين بار به فرنگ رفت و تئاترهاي اروپا را ديد، پس از مراجعت به ايران در سال 1290 هجري، اين تكيه را تأسيس نمود كه رضا قلي خان هدايت در كتاب روضةالصفا گزارش مفصلي از اين مكان آورده است. تكيه دولت، محوطه وسيع دوطبقه اي بود كه طبقه بالاي آن را به صورت غرفه غرفه ساخته بودند كه هر يك به شاه، بانوان حرمسرا و درباريان اختصاص داشت و در صحن آن جايگاهي براي اجراي تعزيه در نظر گرفته بودند و باشكوه ترين تعزيه ها در آن به اجرا درمي آمد و بهترين
افراد تعزيه خوان را از نقاط گوناگون كشور براي برگزار شدن اين مراسم به تهران فراخوانده بودند. شاهزادگان به تقليد از شاه و برخي از تاجران و كسبه نيز به منظور خودنمايي و تثبيت اعتبار خويش و در مواردي هم به قصد ثواب، احداث تكيه و اجراي تعزيه را رونق بخشيدند و در اين برنامه از يكديگر سبقت گرفتند و تنها در شهر تهران متجاوز از سيصد تكيه، در مدتي كوتاه، ساخته شد.[20]
ساموئل گرين ويلر بنجامين نخستين امريكايي بود كه به عنوان سفير امريكا طي سال هاي 1882-1885 م. در ايران به سر مي برد. وي فصل سيزدهم سفرنامه اش را به تعزيه اختصاص داده و شرح مبسوطي از تكيه دولت آورده است. معاصر وي، چارلز جيمز ويلز در اثر معروف خود - ايران آن گونه كه هست - كه به سال 1886 م. در لندن به طبع رسيده است ، مطالبي درباره شبيه خواني عصر قاجاريه دارد. خانم ليدي شيل كه در نيمه دوم قرن نوزدهم به ايران آمده، در دنباله گزارشي كه درباره مراسم سوگواري نوشته، شرح نسبتاً جالبي از مجلس تعزيه حضرت امام حسين (ع) ارائه داده است. كارلا سرناهم در سال 1883 م. تماشاگر تعزيه در ايران بود. وي در سفرنامه اش نوشته است:«... خيل اسيران مركب از زنان وكودكان خانواده امام، وارد صحنه مي شوند. آنان را مدتي در كوچه هاي شام مي گردانند و مردم بي سر و پا به سويشان سنگ مي پرانند. بالاخره اسيران از مركب هاي خود پايين آمده و با غل و زنجيرهايي روي سكو ظاهر مي شوند. سردار يزيد هر چه به دهنش مي آيد، مي گويد. سربازان او سرهاي بريده امام و يارانش را كه آنها را در سيني هاي نقره اي گذاشته اند و بر رويشان تور نازكي كشيده اند، حمل مي كنند... .» [21]
كلنل چارلز ادوارد پيت - كه از سوي انگلستان در عصر ناصرالدين شاه قاجار به سمت كنسول بريتانيا در مشهد منصوب شده بود - درباره تعزيه اي كه در اين شهر ديده، نوشته است:« ...بعداز ظهر مردم در مراسم شبيه خواني شركت جستند. هر روز صحنه اي مربوط به واقعه كربلا را اجرا مي كنند و امروز اوج اين نمايش، يعني شهادت امام حسين (ع) بود. مي گفتند كسي كه نقش امام حسين (ع) را بر عهده دارد، سرانجام از اسب بر زمين مي افتد و در حالي كه با پارچه اي روي او راپوشانند، صحنه هاي مربوط به جدا كردن سر آن حضرت اجرا مي گردد. در آخر يك سر مجسمه اي را به عنوان سمبل بر سر نيزه حمل مي كنند... .» [22]
همين كه اشرافيت به تعزيه راه يافت ، نسخه هاي آن دچار تحريف گرديد و نسخه نويسان تعزيه، براي خوش آمد عوامل حكومتي و تأمين اهداف سلاطين، مضاميني را به تعزيه وارد نمودند و صحنه هايي را بدان اضافه كردند كه ارتباطي به سوگوار ي هاي محرم و عاشورا نداشت . نمايش هاي مضحكي چون تعزيه امير تيمور گوركاني، عروسي دختر قريش كه صحنه هاي خنده آور و افسانه اي داشت، تدارك ديده شد. حتي در مجالس تعزيه شهيدان كربلا، برخي مضامين را جاي دادند كه جنبه هاي شادي آور داشت و در آخر اين تكه هاي نمايشي ، يكي از رويدادهاي كربلا را ترسيم مي نمودند تا جنبه عزاداري آن حفظ شود! [23]
مجالس تعزيه خواني به اندازه اي رسيد كه بنا به اظهارات بهرام بيضايي، تعداد آنها در تهران به سيصد مجلس مي رسيد . علاقه مندي پادشاهان و اعيان قاجاريه در گسترش ظاهري اين مراسم، بسيارمؤثر بود. اما بر خلاف اين رونق ظاهري و شكوفايي استعداد تعزيه خوانان در ايفاي نقش خويش و بروز خلاقيت هاي هنري از آنان ، مضامين و پيام تعزيه ها مسيري نزولي را طي كرد؛ به نحوي كه برخي سروده ها و نيز اجراي پاره اي از نمايش هاي تعزيه با فرهنگ قرآن و عترت مغايرت پيدا كرد و اين روند مخدوش ، علماي شيعه را وادار نمود تا شبيه خواني را مورد انتقاد قرار دهند . استاد سيدمحمد محيط طباطبايي مي نويسد:« مخالفت برخي از فقها با تشبيه و برخي ازمراسم تعزيه از اهميت آن در كار عزاداري محرم كاست و به تدريج از حوزه دولتي بركنار رفت و جاي آن را حركت دسته هايي گرفت كه در ضمن آنها، برخي از مراسم صوري تعزيه خواني حفظ شده بود و هنوز هم گوشه هايي از آن در برخي نقاط كشور به چشم مي خورد... .» [24]
دليل مخالفت علما با تعزيه آن بود كه در وهله اول مطالب تحريفي گوناگوني به آن راه يافت و از مقصد اصلي آنكه سوگواري براي خامس آل عبا بود ، فاصله گرفت و جنبه سرگرم كننده و تفريحي آن بر حالت سوگواري و ماتم سرايي پيشي گرفت و حتي اجراي تعزيه هاي مضحك و نمايش هاي وهن انگيز در برخي تكيه ها عموميت يافت. اعتمادالسلطنه در روزنامه خاطرات خود (جمعه هفتم محرم 1306 هجري) مي نويسد:« شنيدم ديشب در تكيه دولت، تعزيه دير سليمان بود و سفراي انگليس و ايتاليا با اتباعشان آمده بودند تماشا . بعد از ختم تعزيه، اسماعيل بزاز مقلد معروف با قريب بيست هزار مقلدين و عمله طرب بودند كه با ريش هاي سفيد و عاريه و لباس هاي مختلف از فرنگي و رومي و ايراني ورود به تكيه كردند و حركات قبيح از خودشان بيرون آوردند؛ به طوري كه مجلس تعزيه از تماشاخانه بدتر شده بود...» [25]
ميرزا تقي خان اميركبير كه مشاهده كرد ، خرافات و مطالب وهن انگيز به مجالس تعزيه و سوگواري راه يافته است، تصميم به اصلاح آن گرفت ؛ امير مثل يك مسلمان روشن و معتقد، با پاره اي از خرافات و اباطيل كه توسط جهال و مغرضان، به نام دين در ميان مسلمانان رواج يافته بود، مخالفت مي كرد و در عين حال به بسياري از امور كاملاً تعبدي اسلام كه سند محكم ديني دارند ... معتقد بود ... امير درصدد بوده است كه وضع روضه خواني و تعزيه داري را به صورت آبرومند و دنياپسندي درآورد ... به يكي از شعرا به نام شهاب (متوفي به سال 1291 هجري) دستور داد كه اشعار شيوا با مضامين عالي و آموزند هاي بسرايد تا اشعار نارسا و سبك را از مراثي سيدالشهدا حدف كنند... .» [26]
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|