نمایش پست تنها
  #9  
قدیمی 12-11-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

.
تعزيه خوانان براي ترسيم مصائب كربلا و ساير وقايع صدر اسلام، در دو جبهه كاملاً مشخص، اوليا و اشقيا، به ايفاي نقش خود مي پردازند. نوع لباس، رنگ جامه، صوت (موسيقي صدا) مضامين مورد استفاده،همراهي گروه موزيك (طبال، شيپورزن و ني زن) با بازيگر، موضع او را در اين صف حق و باطل روشن مي كند. شهادت خوان به عنوان چهره اي برجسته در گروه موافق خوان به هنگام روبه رو شدن با اشقيا كاملاً حالت حماسي به خود مي گيرد؛ از مكارم اهلبيت سخن گويد؛ نفرت خود را از ستم اعلام مي نمايد؛ امام را با حترام مورد خطاب قرار دهد و چون در مقابل اطفال و زنان حرم قرار مي گيرد با صدايي سوزناك و تأثر برانگيز تكلم مي نمايد. شهادت خوان براي آنكه تماشاگران را با خود همگام نمايد و مظلوميت خود را به اثبات برساند، گاهي با خويشتن سخن مي گويد. در مواقعي با ادوات رزم، مناظر طبيعي و مركب خويش صحبت مي كند و در اين جلوه هنري مي كوشد، پيامي معنادار را به تماشاگر منتقل كند.
روبه روي صف اوليا ، اشقيا قرار دارند. اشقياخوان با صدايي بريده، مطنطن، نعره كشيدن، پاي به زمين كوبيدن، حالت جانيان را به خود گرفتن و در خيام حرم دويدن، نفرت تماشاگران را نسبت به ستمگران برمي انگيزد و ترحم آنان را در خصوص اهلبيت امام حسين(ع) تقويت مي كند. مخالف خوان ضمن آنكه به ميدان رزم مي شتابد و (هل من مبارز) مي طلبد و درنده خويي نقش اصلي خويش را بروز مي دهد، امام را با ستايشي عالي وصف مي كند و ضمن تأييد عظمت و مقام قدسي اهلبيت پيامبر، به حقارت و ستمگري خود و اربابان خويش اعتراف مي كند. شبيه اشقيا ضمن آنكه مي كوشد با جولان دادن اسب در ميدان جنگ، كوبيدن بر طبل شقاوت، هياهوي گستاخانه، مكر وستم گستري خيانتكاران كربلا را در اذهان تداعي كند، حالت هايي را به خود مي گيرد تا به حاضرين القا كند كه او تنها عزادار حسين (ع) است و شبيه شمر بر احوال حضرت عباس گريد ؛ چرا كه او مسلمان است و دوستدار اهلبيت. مخالف خوان بر خود لعنت مي فرستد و اصولاً اشقيا را هم ملامت مي كند و گاه اين شماتت ها به حدي مي رسد كه تعزيه شكل فكاهي به خود مي گيرد. اين گريه ها و ناسزاگويي هاي اشقيا براي آن است كه از نقش اصلي خود فاصله گيرند، چون از درون نفرتي آشكار از ستمگران كربلا دارند و نيز تماشاگران هم از نقش اصلي او دل خوشي ندارند .
در تعزيه، امكانات به سادگي قابل تهيه است و گاهي وسيله اي با اندك تغييري چندين كاربرد دارد. به عنوان نمونه يك صندلي چوبي معمولي گاهي به تخت شاهي تبديل مي شود و در مواقعي از آن به عنوان منبر و خطبه خواني استفاده مي كنند. گاهي مؤذن بر روي آن مي رود و اذان مي گويد. قاصدي كه از شام يا كوفه به كربلا رسد، بجاي رفتن بر فراز ساختماني مرتفع، روي صندلي قرار مي گيرد و نامه اي را براي اهل مجلس قرائت مي كند. شهادت خوان وقتي مي خواهد از مظلوميت و تشنگي كودكان كربلا سخن بگويد، طفلي را در آغوش گرفته و بر روي صندلي رفته و از ناگواري هاي آن كودك با حالتي سوزناك سخن مي گويد. مخالف خوان وقتي به جنايتي دست مي زند و سري را از تن جدا مي كند، تنديسي از سري بريده را به دست مي گيرد و روي صندلي قرار مي گيرد و از جنايت خود و اربابان ستم و نيز اوضاع غمبار شهادت خوان و اهل و عيالش گزارشي ارائه مي دهد. علائم نمادين در تعزيه از جلوه هاي هنري اين نمايش است. لحظه اي كه شهادت خوان كفن بر تن مي كند، زماني است كه مي خواهد به سراي ديگر كوچ كند و كفن نشان از شهادت او دارد. لكه هاي سرخ رنگ روي كفن از شدت جراحات او حكايت مي كند. كاه بر سر ريختن علامت فرا رسيدن زمان اندوه مي باشد. مشك خشكيده، نشانه تشنگي و عطش طفلان است. شاخه اي از درخت نمادي از نخلستان است. طشتي آب، يادآور رودخانه فرات است. گاهي علايم نمادين در رفتار و حركات افراد تعزيه خوان تجلي مي يابد. دست را سايبان چشم قرار دادن، نشان تماشاي صحنه اي شگفت انگيز يا نگريستن بجايي دور است. انگشت بر لب گرفتن، از بهت زدگي حكايت مي كند.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید