نمایش پست تنها
  #113  
قدیمی 12-12-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

قيس فرستاده امام از کربلا به کوفه
نورالائمه آورده كه امام حسين عليه‏السلام از كربلا رقعه‏اى نوشت بهسليمان بن صرد خزاعى كه تو نامه نوشتى و مرا استدعاى آمدن كردى و من اينكآمده‏ام اگر مرا يارى كنى و عهد خود را به وفا رسانى خود قاعده مروت بهجاى آورده باشى و اگر بى‏وفايى كنى از اهل كوفه غريب نيست كه با پدر وبرادر و پسر عمم همين كردند حالا لشگر مخالف سر راه‏ها بر من گرفته‏انداگر يارى كنيد نيكو باشد و الا من تن به قضاى خدا در داده و بر مرصدالرضاء بالقضا باب الله الاعظمبه قدم اطاعت ايستاده‏ام
درمان رضا به حكم قضا دادنست و بس

پس نامه را به قيس اعرابى داد و قيس نامه را گرفته متوجه كوفه شد و دراثناى طريق راهداران او را گرفته پيش ابن زياد بردند چون چشم قيس بر پسرزياد افتاد نامه را از بغل بيرون آورده بدريد ابن زياد گفت: اين كاغذ چهبود؟ گفت: نامه‏اى بود كه آورنده آن من بودم گفت: از كجا آورده بودى؟ جوابداد: كه از پيش امام حسين عليه‏السلام.



گفت: چرا بدريدى؟ گفت: تا تونخوانى كه اسرار محبان بر دشمنان فاش كردن شرط وفا نيست پسر زياد گفت: تورا از دو كار نيكى بايد كرد تا از چنگ من رهايى يابى يا نام‏هاى آن كسانكه نامه بديشان آورده بودى با من بگويى يا بر منبر روى و امام حسين وبرادر و پدرش را ناسزا گويى و مرا و يزيد را ستايش كنى. قيس گفت: اظهارنام اهل نامه خود ممكن نيست اما اين كار ديگر بكنم قوم را در مسجد جامعجمع كن و مرا به منبر فرست تا آن چه دانم بگويم پس منادى كردند تا خلايقبه مسجد جامع حاضر شدند و منبر در صحن مسجد نهادند و قيس به بالاى منبربرآمده خداى را به صفات جلال و جمال ستايش كرد و بر حضرت رسالت صلّى اللهعليه و آله و سلم درود فرستاد و در ابتلاى حق سبحانه و تعالى مر انبيا واوليا را حديثى چند فرو خواند پس گفت: اى قوم بدانيد كه رسول حضرت امامحسينم و مرا فرستاده تا مردم اين ولايت را با وى بيعت دهم كه وى از يزيدسزاوارتر است به خلافت زيرا كه فرزند رسول خداست صلّى الله عليه و آله وسلم پس بشتابيد و يارى وى كنيد كه در كربلا با اندك مردمى فرود آمده ولشگر مخالف بسيار است خوشا صاحب دولتى كه از هجوم بلا انديشه ناكرده روىبه بيابان كربلا آورد.


فراز ونشیب‏ بيابان عشق دام بلاست‏ ‏

كجاست شيردلى كز بلا نپرهيزد

پس در ايستاد و مذمت يزيد و ابن زياد آغاز كرد خروشاز اهل كوفه برآمده خبر به ابن زياد رسيد و فرستاد تا او را از منبر بهزير آورده به بالاى كوشك بردند و شربت شهادت چشانيدند و چون خبر قتل وى بهامام حسين رسيد بسيار بگريست و او را دعاى خير گفت
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید