نمایش پست تنها
  #74  
قدیمی 12-14-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



ای دل

ای دل، شکایتها مکن، تا نشنود دلدار من
ای دل، نمی ترسی مگر از یار بی زنهار من

ای دل، مرو در خون من، در اشکِ چون جیحون من
نشنیده ای شب تا سحر آن ناله های زار من؟

یادت نمی آید که او می کرد روزی گفت و گو؟
می گفت : « بس، دیگر مکن اندیشۀ گلزار من!

اندازۀ خود را بدان، نامی مبر زین گُل سِتان
این بس نباشد خود ترا، کآگه شوی از خارِ من؟.»

گفتم : « امانم ده به جان، خواهم که باشی این زمان
تو سَردۀ و من سرگران، ای ساقی خمّار من.»

خندید و می گفت : « ای پسر، آری، و لیک از حد مَبر.»
و انگه چنین می کرد سر، ک«ای مست و ای هشیار من.»

چون لطف دیدم رای او، اُفتادم اندر پای او
گفتم : « نباشم در جهان، تا تو نباشی یار من.»

گفتا : مباش اندر جهان، تا روی من بینی، عیان
خواهی چنین، گُم شو چنان، در نفی خود دان کار من.»

گفتم : « منم در دام تو؛ چون گُم شوم بی جام تو؟
بفروش یک جامم به جان، وانگه ببین بازار من
» « مولانا»

افاضات :


این غزل شماره 290 از کتاب « گزیده غزلیات شمس » اثر جلال الدین محمد بلخی است که به کوشش دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی در سال 1352 انتخاب و چاپ شده است .

بنظر
میرسد این غزل مولانا یکی از کلیدهای اصلی فهم شور و شیدایی اوست . هر بیتش فصلی از ابواب عشق و عاشقی و اسرار آنست .

در بیت آخر معنای لطیفی از « توفیق» جلب توجه میکند . در این بیت مفهوم «جام » به معنی توفیق است یعنی اینکه تمام عالم و آدم بنوعی دام آن معشوق ازلی و ابدی محسوب می شوند و از این جهت بدون توفیق (جام) از جانب او نمی توان به هیچ چیز دیگری امید بست.

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید