
12-17-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شمس سه ساله!!!
دشمن خویشیم و یار آنکه ما را میکشد
غرق دریاییم و ما را موج دریا میکشد
زان چنین خندان و خوش ما جان شیرین میدهیم
کان ملک ما را به شهد و قند و حلوا میکشد
خویش فربه مینماییم از پی قربان عید
کان قصاب عاشقان بس خوب و زیبا میکشد
آن بلیس بیتبش مهلت همیخواهد از او
مهلتی دادش که او را بعد فردا میکشد
همچو اسماعیل گردن پیش خنجر خوش بنه
درمدزد از وی گلو گر میکشد تا میکشد
نیست عزرائیل را دست و رهی بر عاشقان
عاشقان عشق را هم عشق و سودا میکشد
کشتگان نعره زنان یا لیت قومی یعلمون
خفیه صد جان میدهد دلدار و پیدا میکشد
از زمین کالبد برزن سری وانگه ببین
کو تو را بر آسمان بر میکشد یا میکشد
روح ریحی میستاند راح روحی میدهد
باز جان را میرهاند جغد غم را میکشد
آن گمان ترسا برد مؤمن ندارد آن گمان
کو مسیح خویشتن را بر چلیپا میکشد
هر یکی عاشق چو منصورند خود را میکشند
غیر عاشق وانما که خویش عمدا میکشد
صد تقاضا میکند هر روز مردم را اجل
عاشق حق خویشتن را بیتقاضا میکشد
بس کنم یا خود بگویم سر مرگ عاشقان
گر چه منکر خویش را از خشم و صفرا میکشد
شمس تبریزی برآمد بر افق چون آفتاب
شمعهای اختران را بیمحابا میکشد!!!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|